حفظ، ارزش سنجی و توسعه میراث فرهنگی برای سازمانهای دانشگاهی از اهمیت منحصر به فردی برخوردار است و تمامی دانشگاههای معتبر دنیا در کشورهایی قرار دارند که نیاکان آنها سابقه علمی و فرهنگی قابل قبولی را به جای گذاشتهاند.تاریخ تمام دانشگاههای جهان حاکی از آن است که دانشگاهها در اساس مؤسسات مذهبی یا در اصطلاح مدرسههایی بودهاند که در دنیای اسلامی مقارن قرون میانه اسلامی شکل گرفتهاند.
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که از دانشگاههای بزرگ کشور پهناور جمهوری اسلامی ایران است. شاید جزء دانشگاههایی است که حداقل بتوان آن را جزء پنج دانشگاه بزرگ کشور قلمداد کرد، میراثی غنی و فرهنگی به همراه دارد.این میراث که شاید در هیچ دانشگاهی در دنیا وجود نداشته باشد، به علت وجود شخصیتی جهانی و شناخته شده در علوم پزشکی و فلسفه و نجوم و سایر علوم زمان خود به نام حکیم ابوعلی سینا است.بر اساس منابع معتبر تاریخی، مدرس ابنسینا که هم اکنون سردرب و قسمتی از آن در خیابان ابنسینای اصفهان وجود دارد، و امید است به همت مدیران ارشد استان و شهرداری اصفهان به یک محل بزرگ گردشگری سلامت تبدیل گردد، در تاریخ 403 در اصفهان شروع به کار کرده است.
بر اساس مستندات تاریخی، ابنسینا بیش از 15 سال در حکومت سلاطین آل بویه در این مدرس سکاندار آموزش طب و سایر علوم مربوط به زمان خود بود. در واقع میتوان تاریخ توسعه و ایجاد آموزش طب در اصفهان را سال تأسیس مدرس ابنسینا در نظر گرفت. به همین خاطر و براساس تصمیم مدیریت کلان دانشگاه، لوگوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به گونهای طراحی شده که تاریخ تأسیس دانشگاه 403 هجری شمسی برابر با 1024 میلادی در نظر گرفته شده است.
تاریخچه مدرس ابنسینا
مدرس ابنسینا یا مدرسه علایی، نادرترین مرکز آموزشی است که برپایه درسنامه مدون، تدریس طب را در اصفهان گسترش داده است و تنها مرکز دانشگاهی است که هم ابنیه و آثار و هم درسنامه و کتب درسی آن تاکنون برجای مانده و به تحقیق مستندترین دانشکده پزشکی قدیمی جهان است. علاوه بر این مهم طب سنتی ایران، مدرس ابنسینا تجسم و میراث گرانقدری است به جا مانده از تلاش حكیمانه، تحقیقات عالمانه و تجارب ارزشمند هزاران دانشمند و حكیم دورانهای گذشته به ویژه دوران 1400 ساله تمدن اسلامی نه تنها در دورههای گذشته بلكه برای دنیای امروز و فردا. احیای طب سنتی با احیا، حفظ و صیانت از آثار تاریخی مرتبط و گردآوری، طبقهبندی، بررسی و ارزیابی این میراث عظیم گامی اساسی در حفظ و احیای سنت علمی و دانشگاهی و دستیابی به دانش ارتقای سلامت برای تمامی آحاد جامعه است.
پس از تأسیس بیتالحکمه در دوران خلافت عباسی، آموزش عالی در سرزمینهای اسلامی رفته رفته وضع فراگیرتری به خود دید تا جایی که در عهد آلبویه و بالاخص با توقف و صدارت ابنسینا در اصفهان این سنت مدون و منظم چهرهای جامع و مدون به خود گرفت. تا جایی که بعد از آن و در دوران سلجوقی مدارس نظامیه در چندین شهر همانند بغداد، بلخ، نیشابور، هرات، و نیز اصفهان دایر گشتند و این سنت اگرچه با فراز و نشیب ولی کماکان ادامه یافت.
بنا بر شواهد مسلم تاریخی سنت دانشگاهی اصفهان خصوصاً در حوزه آموزش مدون طب و حکمت از ابتدا تا کنون حداقل چهار دوره را پشت سر گذاشته است. دوره اول در زمان آل بویه است که بزرگانی چون ابنمسکویه و ابنسینا و حتی به احتمال قوی عمر خیام نیشابوری در این دانشگاه و در مدارس مختلف آن به تدریس میپرداختهاند.
یكی از كارهای بزرگ امرای آل بویه، به خصوص عضدالدوله اهتمام فراوانی بود كه در امر ساختن بیمارستان داشت و بیمارستانهای زیادی در شهرهای مختلف برپا كرده و در هر كدام پزشكان نامداری را مسؤولیت داده و به كار گمارد.
در این بیمارستانها كه مانند مراكز درمان دانشگاهی امروزی عمل میكردند، همه نوع كار پزشكی و داروسازی انجام میشد. در كنار آن پزشكان با سابقه به آموزش اطبای جوان میپرداختند. زمانى كه ابوجعفر علاءالدوله كاكویه فرمانرواى اصفهان بود «ابنسینا» نزد وى رفت و به خدمت او درآمد و با وجود مشاغل وزارتى به تدریس هم مىپرداخت. در اصفهان یکی از رجال منسوب دربار امیر علاءالدوله کاکویه را که به مالیخولیا و جنون مبتلا شده بود درمان کرد. او خود را گاو تصور میکرد و فریاد میزد که بیایید مرا ذبح نمایید و از گوشتم بخورید. پزشکان از درمانش عاجز شده بودند و امیر علاءالدوله از ابنسینا خواست او را معالجه کند. ابنسینا در لباس قصابی و کارد به دست به عیادت بیمار رفت و دستی به سینه و پشت و کمرش کشید و احوالش را از اطرافیان به صدای بلند پرسید و گفت، این گاو لاغر است باید به او غذا و علفهایی که من میگویم بدهید تا چاق و فربه شود و این کاردها را نگه دارید تا بعد از چاق شدن بیایم و ذبحش نمایم. بیمار که از خوردن غذا و دارو ابا داشت شروع کرد به خوردن غذاها و جوشاندههای مورد نظر ابنسینا و بعد از مدت کوتاهی خوب شد.
ابوعبیدالله جوزجانی حکیم و مرید ابنسینا در شرححال او مینویسد که علاءالدوله کاکویه امیر اصفهان از ابنسینا خواست که رصدخانهای در اصفهان برپا کند. ایشان وسایل و لوازم را مشخص و معلوم نمود و مرا برای مذاکره با سازندگان آنها مأمور کرد. ولی چون ابنسینا مشغول تألیفات از جمله تألیف دانشنامه علائی بود و سلطان محمود و مسعود غزنوی و نماینده او ابوسهل حمدوی مکرر به قلمرو علاءالدوله هجوم نمودند، لذا مدت هشت سال در فرصتهایی درباره تأسیس و تشکیل رصدخانه نیز مذاکره و فکر میکردیم که با رحلت ابنسینا در بوته فراموشی قرار گرفت.
همچنین شواهد حاکی از این است که ابوعلی سینا در زمان تألیف کتاب قانون نیز در اصفهان زندگی میكرده است. کتاب القانون فیالطب (The Canon of Medecine) یا به اختصار قانون بزرگترین اثر پزشکی اسلامی است و چندین بار به زبان عربی بر آن شرح نوشتهاند و اصلاً به زبان عربی به وسیله ابنسینا نوشته شده و در هزاره ابنسینا به وسیله آقای عبدالرحمان شرفکندی (ههژار) از عربی به فارسی ترجمه شده است.
کتاب قانون مشتمل بر پنج جلد یا پنج کتاب در ۲۶۲۵ صفحه است. جلد اول یا کتاب اول قانون که ۵۲۴ صفحه است به چهار فن و فن اولش به شش تعلیم و تعلیم پنجمش مشتمل بر یک فصل و پنج جمله است و جمله اولش درباره استخوانها است که سی فصل دارد. در آخر جلد اول قانون ابنسینا درباره این که «معالجه را از کجا شروع کنیم» شرح مختصری نوشته است. کتاب دوم قانون که ۳۸۲ صفحه است درباره داروهای مفرد به ترتیب الفبا مرتب شده و برای هر دارو توصیف و خواصش ذکر شده است. کتاب سوم قانون 576 صفحه است و شامل موضوعهایی چون شرح مغز و اعصاب و سر و حواس پنجگانه چشم، گوش، بینی، دهان و زبان و دندانها و لب و لثه و گلو حنجره و زبان کوچک و لوزتین و ریه و حجاب حاجز، قلب، پستانها و انواع بیماریهای آنها و راهها و داروهای درمان آنها است. کتاب چهارم ۵۹۷ صفحه بوده و در آن درباره موضوعهایی چون علت تب، بحران بیماریها، ورم و جوش و زخم، جدایی بندها، شکستگی سر، افتادن، صدمه خوردن، ضربت با تازیانه، فرو رفتن چیزی در عضله، سوختن با آب جوش و آتش، خونریزی و غیره گفتگو شده است. کتاب پنجم ۵۴۶ صفحه است و مخصوص فن ساختن داروهای ترکیبی است و درباره اصول و مسائل اساسی در علم ترکیب کردن داروها به طور عام صحبت میکند.
یکصد سال بعد از فوت ابنسینا، کتاب قانون به وسیله شخصی به نم جرالد (۱۱۸۷- ۱۱۱۴) از اهالی کرمونای ایتالیا به زبان لاتین ترجمه شده است. قانون ابنسینا بعد از ترجمه به لاتین به زبانهای انگلیسی و فرانسه و آلمانی و ایتالیایی و عبری نیز ترجمه و به مدت پانصد سال مورد مطالعه و تدریس و تعلیم در دانشگاههای اروپا قرار گرفت.
بنا بر شواهد موجود، برخی از نخستین اعضای هیأتعلمی و مؤسسین دانشکده طب در اصفهان که در محضر شیخ الرییس بوعلی سینا شاگردی و طبابت میکردند این افراد بوده اند:
-
ابوعبیدالله عبدالواحد محمد جوزجانی: در سال ۴۰۳ هـ.ق در شهر گرگان خدمت ابنسینا رسید. بیست و پنج سال تا آخر عمر ابنسینا شاگرد و مرید صمیمی و باوفای او بود. وی در تألیف کتابها و برداشتن نسخه از نوشتههای ابنسینا بسیار مواظب و مراقب و کوشا بوده است. بخش ریاضی و موسیقی کتاب شفا و منطق و حکمت الهی و طبیعیات و هیأت دانشنامه علائی را که رو نوشت داشته برای رفع قسمتهای گم شده به آنها ضمیمه کرد. بر کتاب شفا مقدمهای نوشت. مشکلات کتاب قانون را توضیح داد. بر رساله حیبن یقظان و کتابالحیوان ابنسینا شرح نوشت. بعد از وفات ابنسینا شرححال و کار او را تکمیل نمود. ابنسینا (رساله فیجواب ابیعبیدالله الجوزجانی)، (رسائل الشیخ لابی عبیدالله جوزجانی) و کتاب (کلام ابیعبید) را به نام این شاگرد عالم و فاضل و ساعی و مواظب و باوفای خود نوشته است.
-
حسین بن محمدبن عمر زیله اصفهانی: از شاگردان معروف ابنسینا بود. در ریاضیات و موسیقی مهارت داشته است. کتابی به نام (الکافی فیالموسیقی) و شرح رساله حیبن یقظان ابنسینا را به زبان فارسی و خلاصه و مختصر قسمت طبیعیات کتاب شفای ابنسینا و کتابی درباره نفس نوشته است. ابنسینا در چهار کتاب به سؤالهایی که زیله کرده بود جواب نوشت. زیله در سال ۴۴۰ هـ.ق درگذشت.
-
ابومحمد شیرازی: مقیم گرگان و از معتمدین و مالداران آن شهر بود و برادرش ابواحمد شیرازی را که ابنسینا هنگام ورود به شهر گرگان معالجه نمود و از گور کردنش نجات داد و به خانه برگرداند. بنابراین ابومحمد شیرازی خانه مجللی به ابنسینا در محله بهارستان داد که در آنجا مسکن کند و تدریس و تعلیم و تألیف نماید و خود نیز از حضورش استفاده علمی کامل مینمود. ابنسینا رسالههای (الارصاد الکلیه) و (الاوسط الجرجانی) و (المختصرالاوسط) و (رساله فی ذکر اثبات المبدا و المعاد) را به نام او نوشت.
-
کیا رئیس ابوالحسن بهمنیاربن مرزبان مجوسی آذربایجانی: از شاگردان مشهور و از حکمای بزرگ نیمه اول قرن پنجم بوده و چندین کتاب و رساله مهم در فسلفه و منطق و موسیقی و علوم دیگر نوشته و ابنسینا سه کتاب تحصیلات و مباحثات و سؤالات را به نام او نوشته و اغلب جوابهای سؤالاتی است که بهمنیار از ابنسینا کرده است.
-
فقیه احمد معصومی: از عالمترین شاگردان شیخ بوده و صاحب تألیفات است وقتی ابوریحان بیرونی به جوابهایی که ابنسینا به سؤالاتش داده بود ایرادهایی با لحن تند و زننده نوشت.ابنسینا جواب اعتراضات ابوریحان را به فقیه احمد معصومی محول کرد. ابنسینا درباره فقیه معصومی گفته است که «نسبت او به من مثل نسبت ارسطو به افلاطون است» و کتاب عشق را به نام او نوشت. فقیه معصومی به زبان عربی شعرهایی سروده که نمونهای از آن در کتاب کشکول شیخ بهائی عاملی آمده است.
-
شرفالزمان ابوعبدالله محمدبن علی ایلاقی: طبیب معروف قرن پنجم از شاگردان ابنسینا بوده کتاب (الاسباب و العلامات) را در طب و کتاب (اللواحق) و (دوستنامه) و (سلطاننامه) و (فی اعداد الوفق) و (کتاب الحیوان) را نوشته و کتاب قانون ابنسینا را مختصر کرده است. مرد مبارکی بوده و معالجات قوی و نیکو مینموده و در بافرز اقامت.
-
ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی معروف به ابن ابی صادق: از پزشکان نامدار ایرانی بوده و او را بقراط ثانی لقب داده بودند و در اواخر عمر به قریه انبرودستانه نیشابور رفت و گوشه نشینی اختیار نمود. گویند عمید خراسان محمدبن منصور مبتلا به قولنج شد موکب و غلامان خود را فرستاد تا او را برای معالجهاش بیاورند او رفت و عمید را علاج کرد اما خودش از رنج راه مدتی رنجور شد و فوت نمود. از شاگردان ابنسیناست و کتابهای مهمی در شرح کتاب (المسائل) و کتاب (الفصول) حنینبن اسحق و کتابهای (الفصول) و (تقدمه المعرفه) بقراط و کتابهای (منافعالاعضای) جالینوس و کتابالتاریخ نوشته است.
-
عمربن ابراهیم خیام نیشابوری: که در حکمت و ریاضیات و هندسه و نجوم و شعر استاد بود و در کتاب (کون و تکلیف) خود نوشته که شاگرد ابنسینا بوده است. در سل ۴۷۱ هـ.ق در تدوین زیج ملکشاه سلجوقی شرکت داشته است. احتمالاً وی در ۲۰ سالگی در اواخر زندگی ابنسینا در اصفهان از محضر درسش استفاده برده است. خطبه توحید ابنسینا را به خواهش عدهای از دوستانش به فارسی ترجمه نموده است.
علاوه بر این افراد، افزون بر هفتاد پزشک معروف دفن شده در قبرستان تخت فولاد اصفهان را میتوان نام برد که هریک به نوعی حافظ سلسله آموزش طب در مکتب و مدرس اصفهان از آن مبدا به بعد بوده اند. از این افراد، علی بن حسین انصاری معروف به حاجی زینالدین عطار، حکیم شرفالدین حسن معروف به شفایی اصفهانی، هبهالله بن الحسین بن علی اصفهانی، احمد بن عبدالرحمان بن مندویه، ابواحمد عبدالرحمن بن علی بن مرزبانی اصفهانی و... از جمله پزشکان قدیم در ادوار بعدی اصفهان بودهاند.
دوره دوم در عصر سلجوقیان است که در آن مدارس عالی گسترش فراوانی یافت. لکن بعدها یورش مغول در قرن هفتم هجری بنیانهای شهرنشینی را از هم گسیخت، به شهرنشینی و شهرگرایی سخت آسیب رساند و آن را از میان برداشت و صدمات جبران ناپذیری به اصفهان و سنت دانشگاهی آن وارد آورد. اگرچه این پایان تاریخ سنت مدارس عالی در اصفهان نبود.
دوره سوم در عصر صفویان است. در سال ۱۰۰۶ هجری، شهر اصفهان به عنوان پایتخت برگزیده شد و نخستین طرح جامع اصفهان كه در طول بیست و پنج سال به اجرا در آمد و پیریزی و الگویی برای بسیاری از شهرها دیگر شد به احیای مجدد اصفهان انجامید.
پایتخت شدن دوباره اصفهان باعث سرازیر شدن ثروت از سایر نقاط ایران به این شهر گردید و اقتصاد و تحرك را به اوج رساند، اوجی كه فراتر از دوره سلجوقی و تمام دورههای بعد، تا زمان اصلاحات معاصر در دهههای سوم و چهارم قرن بیستم بود. با توجه به انتقال پایتخت به اصفهان و نیز توجه خاص شاهان صفوی، این سنت دانشگاهی به اوج رونق خود رسید.
دوره چهارم نیز از پایان عصر صفوی تا عصر حاضر است که به تدریج مدارس علمیه و مراکز دانشگاهی به سمت تفکیک علوم دینی از طبیعیات و غیره گرایش پیدا کرده و علوم طبیعی و طب با اقتباس از نظامهای نوین آموزشی در غرب بسمت مدارس جدید و مدارس عالی سبک جدید سوق داده شد و نهایتاً در دوره پهلوی مدرس طب و حکمت اصفهان به مدرسه عالی بهداری و سپس دانشکده پزشکی و آنگاه در دهههای اخیر مستقلاً تحت نام دانشگاه علوم پزشکی اصفهان توسعه یافت.
پزشكی و حکمت از بارزترین علومی بود كه در مدرسه ابنسینا در اصفهان تعلیم داده میشد و این مكان همچون ذخیره گاه و پلی دستاوردهای علمی دنیای باستان و یونان را به دوران اسلامی انتقال داد. مدرس ابنسینا با گنبد آجریاش بیگمان محل تدریس وی به هنگام اقامت او در اصفهان بوده است. بنای فعلی بخشی از بنای بزرگتری است که در گذشته در این محل موجود بوده و به تدریج اهالی بر آن دست انداخته و بخشهایی از آن را تخریب و تملک کردهاند. در كنار این مدرس، حوضخانهای وجود داشته كه توسط ابوعلیسینا و یكی از یارانش ساخته شد اما درسالهای گذشته تخریب و سنگهای آن به غارت برده شده است. تحقیقات نشان میدهد این مكان در دوران گذشته بهعنوان یكی از گستردهترین نهادهای آموزشی در ایران شناخته شده بود. ابوعلی سینا در این مکان حدود 15سال به ارائه تألیفاتی میپرداخت و در كنار آن نیز به شغل اصلیاش یعنی تدریس ادامه میداد. عدهای نیز بر این اعتقاداند كه منزل عطاء الدوله كاكویه، حاكم وقت اصفهان در دوران آلبویه، در كنار مدرس ابنسینا قرار داشت كه طی دوران بعد به دلیل بی توجهی در نگهداری از این بنای تاریخی تخریب شد. نقل است در آن روزگار كه عنان وزارت در كف با كفایت شیخالرئیس بود، همواره قبل از طلوع صبح صادق از خواب برمیخاست و به نگارش و مرور كتب اشتغال میورزید و بعد از اداى فرایض، شاگردان او در حضورش حاضر مىشدند و از تعلیمات او استفاده مىكردند.
از نظر تاریخ جهانی، این حکیم عظیم اسلامی ایرانی طبیبی بسیار حاذق بوده و در مواردی معالجات اعجابآور و معجزهآسایی انجام داده و کتاب مفصل و بسیار مفید قانون در طب را در پنج جلد نوشته است. و لذا وی بیشتر از فلاسفه و پزشکان غربی و شرقی حتی ارسطو در پهنه کشورهای اسلامی و در قرون وسطای تاریک اروپا مدت متجاوز بر پانصد سال درخشید و روشنی بخشید. ابنسینا عقلها و ذهنها و ضمیرها و دلهای دانشطلبان و دانشمندان را بیشتر از هر عامل دیگری روشن نمود و آماده رسانس (تجدید حیات علم و ادب) در اروپا کرد. او در کشورهای پهناور اسلامی زمینه وحدت تعالیم قران مجید را با حکمتهای اشراق و مشاء و عرفان و کلام گذاشت که بعدها به وسیله سایر حکما و متفکران اسلامی مخصوصاً صدرالمتألهین (ملاصدرای شیرازی) به حکمت متعالیه منجر و منتهی گردید.
در تاریخچه دانشگاه آکسفورد به عنوان سومین دانشگاه قدیمی فعال جهان آمده که تاریخ تأسیس دانشگاه آکسفورد تا به امروز یک معمای حل نشده است. طبق اسناد به جا مانده ثابت شده که تدریس در این محل از سال ۱۰۹۶ وجود داشته ولی این که از چه تاریخی خود دانشگاه به وجود آمده تاکنون اطلاعاتی وجود ندارد. این در حالی است که بنای مدرس ابنسینا و کتاب قانون و شواهد تاریخی حاکی از آن است که تدریس مدون طب و حکمت و طبیعیات از سال 1025 در مدرس ابنسینا مشخصاً جریان داشته است. در مقام مقایسه گفتنی است از قدیمیترین بناهای آکسفورد دانشکده الهیات Christ Church Cathedral است که در سال ۱۱۶۰ تا ۱۲۰۰ میلادی ساخته شده یعنی به عبارتی یک قرن بعد از مبدا تاریخی که برای آن دانشگاه بزرگ ذکر میشود، در حالی که مدرسه ابنسینا تاریخ تأسیس 1025 میلادی را با خود به یدک میکشد.
اهداف طرح مدرس ابنسینا (Avecina School)
زنده و فعال بودن بخش مدرسهی بنا در حفظ موجودیت کالبدی بنا مؤثر بوده و در نتیجه طرح مرمت و احیای مدرسه و توسعه آن ضرورت مییابد. موضوع نوسازی بافتهای کالبدی از حساسیتهای بسیار زیادی برخوردار است. اتخاذ هرگونه رویکرد یا الگوی اجرایی مستلزم در نظر گرفتن این حساسیتهاست که از آن جمله میتوان به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی موجود در این بافتها اشاره کرد. احیای مدرس ابنسینا مضاف بر حفظ و مرمت یک بنا، باید شامل احیای فضا و سنت مرسوم آموزشی و پژوهشی محل و با نظر داشت احیا و صیانت و پاسداشت کاربری اولیه آن به عنوان یکی از کانونهای اصلی آموزش و پژوهش حکمت و طب عالیه در دوران خود باشد. لذا، با احیای این مدرس تاریخی که در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گردیده و در دورههای مختلف با ساخت و سازهای غیر اصولی از حالت مدرس خارج شده و فقط بخشی از آن برجای مانده است، در نظر است تا به این اهداف عالیه دست یافت:
-
تحصیل مستقلات و تصرفات پیرامون مدرس
-
بازسازی مدرس ابنسینا (مدرسه علایی به عنوان قدیمیترین بنای دانشکده طب اصفهان) و حفظ و احیا و مرمت بناهای واجد ارزش معماری و تاریخی و فرهنگی
-
تأسیس موزه تاریخ پزشکی اصفهان
-
احیا و مرمت و بهره برداری از كاروان سرا به عنوان فضای سلامتكده طب ایرانی
-
احیا و مرمت و بهرهبرداری از حمام به عنوان مركز اعمال یداوی
-
ساخت و تأسیس پژوهشکده طب سنتی ایران با توجه به ضوابط حریم آثار باستانی و متناسب با معماری سنتی اصفهان
-
اصلاح معابر و ترتیب تأسیس فضاهای تجاری مرتبط با طب سنتی ایران اعم از کتابسرا و داروخانه و... با توجه به ضوابط حریم آثار باستانی و متناسب با معماری سنتی اصفهان
-
طاق نمادین روی خیابان یا در ورودی معبر با توجه به ضوابط حریم آثار باستانی و متناسب با معماری سنتی اصفهان
-
ارتقاء بستر فرهنگی و کیفیت محیطی
-
نگهداری و حفاظت از بافت تاریخی
-
بهبود کیفیت کالبدی و عملکردی کاربریها
-
تقویت استخوانبندی محور تاریخی فرهنگی شهر اصفهان
-
بازگردانی سرزندگی و پیوستگی به کانونهای تاریخی
-
ایجاد کرسیهای آموزشی
-
تقویت ارتباط فرهنگی با یونسکو
-
ایجاد بستر گردشگری علمی و توریسم درمانی و افزایش سهم كاربری گردشگری
-
احیاء قدیمیترین دانشگاه جهان
-
ایجاد بستر کار، درآمد و اشتغال بر پایه دانش؛ فناوری و گردشگری
-
ایجاد خودباوری با کسب شناخت از گذشته پرافتخار علمی و فرهنگی
احیای این بنای با ارزش یعنی ترسیم نمایی بارز از عهدی که تعالیم اسلامی راستین در همه جا از مکتب و مدرسه گرفته تا مسجد، تعلیم و تدریس میشده و معلمین درس دین و حکمت و منطق و ریاضیات و پزشکی و زبان عربی را از روی ایمان و عقیده و صمیمیت و جدیت در این محلها تدریس میکرده و تجربههای خود را تألیف میکردند.
منابع مورد استفاده:
- دست نوشتههای دکتر کیانوش جهانپور.
- کتاب پورسینا نوشته استاد سعید نفیسی.
- زندگی ابوعلیسینا نوشته سربازی.
- متفکران اسلام نوشته بارون کارادوو (Barron carra de vaux) ترجمه احمد آرام.
- طب اسلامی در قرن نهم میلادی نوشته مانفرد اولمان ترجمه سیدعلی طبریپور.
- قانون در طب نوشته ابوعلیسینا ترجمع عبدالرحمن شرفکندی (ههژار)
- دفتر مستندسازی تاریخ توسعه أانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 1399..