دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از پیدایی تا زمان حاضر و در گذر سیر تکامل و توسعه خود دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. در ادامه به خلاصه ای از یک دوره تاریخی 32 ساله، یعنی از پیدایی آن در سال 1325 تا سال 1357 اشاره میشود.
از آغاز تأسیس آموزشگاه عالی بهداری در سال 1325 و به تبع آن تاسیس دانشکدهی پزشکی در سال 1329، دارایی آموزشگاه و دانشکده پزشکی اصفهان ساختمان خشت و گلی بیمارستان خورشید بود که ریاست هر دو را مرحوم دکتر مرتضی حکمی به عهده داشت. مقر ریاست ایشان هم در همین بیمارستان قرار داشت. ساختمان خشت و گلی مذکور شامل یک حیاط کوچک و یک حیاط بزرگتر بود که به یکدیگر راه داشت. این دو خانه ظاهراً اندرونی و بیرونی مرحوم حاج آقا نورالله مجتهد معروف بود که در اختیار شهرداری اصفهان قرار گرفته و آن را به شفاخانه تبدیل کرده و بر سر درب ورودی آن یک قطعه کاشی قرار داشت با جملهی «شفاخانه بلدیه». حیاط کوچک نزدیک به خیابان استانداری فعلی بود و حیاط بزرگ در غرب حیاط کوچک قرار داشت و درب ورودی بیمارستان در ضلع غربی این حیاط در کوچهی مقابل دبیرستان ادب باز میشد. حیاط کوچک در دو سوی شمال و جنوب اتاقهایی یک دری یا سه دری داشت که کف این اتاقها نزدیک به 50 سانتیمتر از کف حیاط بالاتر بود. کف اتاقها و حیاط از آجرهای مربع قدیم فرش شده بود. درب اتاقها از نوع دو لنگه با چفت و ریزه و شاید بدون لولا بود که روی پاشنه میچرخید. چوب این دربها هم به علت مرور زمان کهنه و فرسوده و ترک خورده و درزدار شده بود، به گونهای که جلوگیری از سرما و گرما به آنها تا حدی مشکل بود. برای گرمایش و مقابله با سرما هرچند بخاریهای نفتی جای بخاریهای چوبی را گرفته بود ولی جای دود بخاریهای چوبی را بوی نفت اشغال میکرد. اما برای مقابله با گرما وسیلهای مناسب وجود نداشت. به تازگی پنکههای برقی معمول شده بود که بعضی اتاقها فاقد آن بودند. یکی از اتاقهای نزدیک درب ورودی ساختمان، اتاقی یک دری و محل استقرار مرحوم دکتر حکمی بود که در آن به کلیه امور آموزشی و اداری بیمارستان مذکور، دانشکده و آموزشگاه عالی رسیدگی میکرد.
آموزشگاه عالی بهداری در سال 1325 و دانشکدهی پزشکی در سال 1329 تأسیس گردیدند. تأسیس آموزشگاه عالی بهداری در شهرهای بزرگ با این هدف همراه بود که فارغالتحصیلان آموزشگاه به دهات و قصبات کشور مأمور شوند و تا حدی مناطق محروم از وجود پزشک را پوشش دهند. تعداد پذیرش سالانهی این آموزشگاهها محدود به 30 تا 50 نفر داوطلب بود. پایهگذاری آموزشگاههای عالی بهداری به سال 1318 برمیگردد که از سوی هیأت وزیران کمیسیونی به عضویت آقای دکتر بهرامی، رئیس اداره کل بهداری کشور و آقای دکتر محمدحسین ادیب، معاون دانشکدهی پزشکی تهران مأمور میشوند دربارهی تأسیس دانشکدهی پزشکی در مشهد مطالعه کنند. در مرداد ماه 1319 آقای پروفسور اوبرلین فرانسوی که در آن زمان رئیس دانشکدهی پزشکی تهران بود، به اتفاق آقای دکتر ادیب به مشهد مسافرت میکنند و گزارشی تنظیم میکنند که در مشهد به جای دانشکدهی پزشکی که امکانات آن فراهم نیست، آموزشگاه عالی تأسیس شود. این پیشنهاد مورد قبول واقع میشود و رئیس دانشکدهی تهران مأمور تنظیم برنامه و مقررات و نیز تأسیس آموزشگاه مشهد میشود. اساسنامه و برنامهی موردنظر تحت عنوان «اساسنامه و برنامهی آموزشگاههای عالی بهداشت شهرستانها» در چهارصد و دهمین شورای عالی فرهنگ مورخ 11 تیرماه 1319 به تصویب میرسد.
طبق این اساسنامه آموزشگاههای عالی بهداشت به منظور تهیه و پرورش سریع پزشکان درجه دوم برای اشتغال به امور پزشکی ساده در دهستانها و مبارزه با بیماریهای همهگیر تأسیس میگردد. شرط ورود، داشتن گواهی نامهی سوم دبیرستان و دورهی تحصیل چهار سال بود. حق اشتغال محدود به مناطق دارای جمعیت کمتر از ده هزار نفر بود که پس از 8 سال خدمت در این نقاط، داوطلبان میتوانستند وارد سال چهارم دانشکدهی پزشکی شده و درجهی دکترا بگیرند. البته در جریان کار معلوم شد داشتن گواهینامه سوم متوسطه برای درک مطالب علمی کافی نیست و بین ترتیب، مدرک ورود گواهینامهی پنجم متوسطه تعیین شد که از سال 1323 به اجرا گذاشته شد.
در سال 1325 تصویب نامههای مورخ 1325/02/15 , 1325/02/24 هیأت وزیران تأسیس آموزشگاه های عالی بهداری را در شهرستانهایی که دانشگاه تهران مقتضی بداند اجازه داد که با این مجوز در اصفهان و شیراز آموزشگاه عالی بهداری به وجود آمد و به دانشجویان آنها کمک هزینه تحصیل پرداخت میشد، با این تعهد که در نقاطی که بهداری تعیین میکند به خدمت مشغول شوند. مراسم افتتاح آموزشگاه عالی بهداری اصفهان در آذرماه 1325 با حضور آقای دکتر اقبال، وزیر بهداری وقت و آقای پروفسور اوبرلین و مرحوم دکتر حبیبی صورت گرفت. کادر آموزشی آن از میان پزشکان شاغل در اصفهان با نظر بازرس (مرحومان دکتر حبیبی و دکتر محمدحسین ادیب) انتخاب و به کار گمارده شد که شامل افراد زیر بود:
دکتر حسینقلی اوژند تشریح/ دکتر جابر انصاری بیولوژی/ دکتر مسیح جلوه فیزیولوژی/ دکتر مرتضی حکمی تشریح/ دکتر بهرامی فیزیک/ دکتر احمد میرحسینی بافت و رویانشناسی/ دکتر ابوتراب نفیسی گیاه شناسی/ دکتر عبدالباقی نواب شیمی/ دکتر محمد ریاحی تشریح
به تدریج افراد دیگری به این فهرست اضافه شد به شرح زیر:
دکتر حسن انوری درمان شناسی/ دکتر ناصر امیرنیرومند جراحی/ دکتر رحمت اله برجیان تشریح/ دکتر منوچهر دانشگر چشم/ دکتر فضل اله سرلتی کودکان/ دکتر محمد فتاح گیاهشناسی/ دکتر احمد فشارکی فیزیولوژی/ دکتر فضلاله رحیمپور دندانپزشکی
محل کارآموزی بالینی دانشجویان بیمارستان خورشید بود که در آن بخشهای جراحی به ریاست دکتر حکمی، داخلی به ریاست دکتر نفیسی، چشم پزشکی به ریاست دکتر دانشگر، کودکان به ریاست دکتر سرلتی و مامایی به ریاست دکتر اوژند وجود داشت. البته با رسیدن دانشجویان به دورههای بالینی بعضی از تدریسکنندگان رشتهی تدریس خود را تغییر میدادند. ریاست آموزشگاه عالی به عهدهی مرحوم دکتر مرتضی حکمی بود که در فرانسه علاوه بر تخصص جراحی در رشته حقوق نیز تحصیل کرده بود. اولین کلاس درس آموزشگاه در یکی اتاقهای مدرسهی سعدی (واقع در جنوب غربی ساختمان عالی قاپوی میدان نقش جهان) تشکیل شد. ظاهراً در اتاقی دیگر هم تشریح نعش صورت میگرفت. در سالهای بعد، مشکل نداشتن کلاس و محل تدریس پیش آمد، خصوصاً که در سال 1329 دانشکدهی پزشکی هم تأسیس شده بود. به همین جهت حدود 10 هزار متر زمین در کنار مدرسهی بهشت آیین در اختیار آموزشگاه گذاشته شد، اما بودجهای برای ساختمان وجود نداشت و به ناچار خانهای را در خیابان حافظ اجاره کرده بودند که چندین اتاق خشت و گلی داشت.
در سالهای اولیه تأسیس دانشکده پزشکی، مرحوم دکتر مرتضی حکمی با جذب افراد خیّر و تشویق و کمک آنها توانست یک ساختمان تازه در میان ساختمانهای خشت و گلی بیمارستان خورشید بسازد و تعدادی تخت بیمارستانی در آن مستقر نماید. در سال 1332، به دلایل سیاسی آقای دکتر حکمی از ریاست مؤسسات اصفهان عزل و آقای دکتر حسینقلی اوژند به جای ایشان منصوب گردید.
در سال 1335 افزون بر دانشکده پزشکی، یک دانشکده داروسازی هم بدون وجود هیچ گونه امکاناتی به وجود آمد که برای تدریس رشته های آن بیشتر از استادان دانشکده داروسازی تهران استفاده میشد و استادان دانشکده پزشکی اصفهان در آن نقش چندانی نداشتند. در واقع پیشنهاد تاسیس آن از سوی دانشکدهی پزشکی صورت می گیرد و بر این نکته تأکید میگردد که تأسیس دانشکده داروسازی هزینهای اضافی برای دولت ندارد. تأسیس داروسازی اجازه داده میشود زیرا درسهای پزشکی و داروسازی مشترک بود. دانشکده داروسازی ابتدا ملحق به دانشکدهی پزشکی میگردد و بعد برای آن که این مجموعه نام دانشگاه به خودگیرد، یک دانشکدهی مستقل و جدا میگردد (اما روی کاغذ با رئیس جداگانه).
در سال 1337 مرحوم دکتر مهدی نامدار رئیس دانشکدهی داروسازی تهران به سمت رئیس دانشگاه اصفهان و سرپرست دانشکدهی داروسازی اصفهان انتخاب میگردد، در حالی که ریاست خود را بر دانشکدهی داروسازی تهران هم حفظ میکند. در همین سال دانشکدهی ادبیات اصفهان هم به ریاست مرحوم دکتر عباس فاروقی تأسیس میشود. بنابراین مجموعهای از چند دانشکده به وجود میآید که در زیر چتر دانشگاه تازه تأسیس اصفهان به ریاست مرحوم نامدار اداره میشود. مرحوم دکتر نامدار در طول دورهی تصدی خود فعالیتهایی مثبت داشت، ساختمان دبیرخانه را به پایان رسانید (ساختمان اصلی بیمارستان علی اصغر امروز) و در زمینهای هزار جریب هم ضلع شرقی دانشکدهی داروسازی امروز را تکمیل کرد. اما بزرگترین خدمت او حفر سه حلقه چاه نیمه عمیق در چهار باغ بالا و انتقال آب این چاهها به زمینهای هزار جریب بود. تا آن زمان آب خوراکی و آب مصرفی چند آزمایشگاه ضلع شرقی داروسازی به وسیله تانکر به هزارجریب آورده میشد. آب این چاهها که تا محل دانشکده داروسازی لوله کشی شده بود و در واقع اولین لوله کشی آب در اصفهان و شاید در ایران بود، تا اندازهای به زمینهای هزارجریب آبادی و خرمی داد. حفر چاه در زمینهای هزار جریب بارها تجربه شده اما حتی یک قطره آب هم به دست نیامد زیرا این زمینها در حقیقت ادامهی دامنهی کوه صفه است که از یک طبقه شیست نفوذناپذیر تشکیل شده است و حتی آب ناشی از برف و باران کوه در آن نقوذ نمیکند و از روی لایهی شیست به سوی رودخانهی زایندهرود سرازیر میشود. بنابراین در اعماق این زمین آبی جمع نمیشود که منبعی برای چاه زدن باشد. در سال 1340 اختلافات داخلی در دانشگاه اصفهان و اختلافات رجال سیاسی کشور و دخالت سیاست خارجی درهم درآمیخت و باعث ضربه ی سخت به دانشگاه اصفهان گردید.
انحلال دانشگاه
دانشکده داروسازی در رشتههای تخصصی صاحب استاد نشد و قرار شد منحل شود. دانشجویانش به دانشکده تهران معرفی شوند. دانشکدههای ادبیات و علوم در یکی از بن بستهای یک کوچه باریک به نام کوچه شاهزاده ابراهیم زیر نظر دکتر فاروقی اداره میشد که با رؤسای دانشکدههای پزشکی و داروسازی میل همکاری نداشت. در سال 1340 اختلافات سیاسی رجال مرکز و اختلافات محلی باعث برکناری مرحوم دکتر نامدار از ریاست دانشگاه اصفهان گردید. مرحوم دکتر محمد ریاحی پزشک جراح در تاریخ 5 مرداد 1340 به ریاست دانشگاه اصفهان برگزیده شد که البته بیشتر از یک سال و نیم طول نکشید و استعفا داد. استعفای مرحوم دکتر ریاحی از ریاست دانشگاه و حذف عنوان دانشگاه امری ساده و بیمقدمه نبود و در پی آن دکتر جهانشاه صالح مأمور بررسی وضع دانشگاه اصفهان میشود. به دنبال این بررسی در تاریخ 12 اسفند 1341 و با قبول استغفای مرحوم دکتر ریاحی از ریاست دانشگاه، انحلال دبیرخانه دانشگاه رخ میدهد و باز هم ظاهراً به استناد همین گزارش مرحوم دکتر صالح قرار بود همزمان با تعطیلی دانشگاه، دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان نیز تعطیل شود. با واسطهگری آقای احمد نفیسی، برادر آقای دکتر ابوتراب نفیسی، از این تعطیلی دانشگاه جلوگیری میشود و با این واسطهگری در همان تاریخ 12 اسفند 1341 آقای دکتر ابوتراب نفیسی به سرپرستی دانشکده پزشکی منصوب میگردد و تا زمستان سال 1346 که ایشان استعفا داد ادامه یافت.
با ریاست آقای دکتر ابوتراب نفیسی، مشکل اصلی امور درمانی، نابسامانی بیمارستانها بود. در آن زمان دو بیمارستان خورشید و ثریا (نور و کاشانی امروز) در اختیار دانشکده بود. در زمان ریاست دانشگاهی مرحوم دکتر نامدار یک ساختمان چهار طبقه در بخش شمالی بیمارستان خورشید ساخته شده بود که کار دو طبقهی آن تمام شده و دو بخش بیمارستانی در آنها مستقر گردیده بود اما کار دو طبقه دیگر نیمه تمام مانده بود. پس از بررسی معلوم شد سالها پیش این ساختمان به مناقصه گذاشته شده و شرکت ایران سوئیس برندهی مناقصه شده و کار را به دست مقاطعهکار دست دوم محلی داده است. مشروط برآن که این مقاطعهکار محلی درصد بالائی به شرکت مذکور بپردازد. لذا معلوم بود واحد بهای کارهای این ساختمان بسیارگران تمام میشد و حتی پس از گذشت چند سال از تاریخ قرارداد و اضافه شدن تورم سالانه در سال 42، باز هم قیمتها نسبت به قیمتهای روز در این سال بسیار بالاتر بود. ولی با تأمین اعتبار از سازمان برنامه کار به اتمام رسید.
بیمارستان ثریا در سال 1332 از سوی بهداری به دانشکدهی پزشکی واگذار میشود که مقداری از سفتکاری آن انجام شده بود و تکمیل ساختمان آن از اعتبارات دانشکده پزشکی صورت میگیرد که البته این ساختمان تنها بخش مرکزی ساختمانهای فعلی را در بر میگرفت. برنامهریزی کارها از سال 42 (نیمه دوم اسفند سال 41) شامل تکمیل و تجهیز این دو بیمارستان و تجهیز آزمایشگاهها و ایجاد ساختمان دانشکدهی پزشکی در اراضی هزارجریب و تأسیس خوابگاه و میادین و سالنهای ورزشی در این زمین برای دانشجویان بود.
در آن زمان، بیمارستانهای ثریا و خورشید امکانات و تجهیزات مناسبی نداشتند: تختخوابها همه چوبی و فرسوده، پتوها مندرس و ملافهها چرکین بود رختشویخانهای هم در کار نبود اعتباری هم ظاهراً برای به روز رسانی عرضه نمیشد. با بررسی دفتر اعتبارات معلوم شد اصفهان حدود سیصدهزار تومان اعتبارات قابل برگشت به مرکز دارد که به همت دکتر ادیب و دکتر ابوتراب نفیسی جلو برگشت آن گرفت میشود. این سیصد هزار تومان تقریباً وضع بیمارستانها را در همان خرداد 1342 دگرگون کرد و به اندازه کافی برای بیمارستانها پتو، تخت و دیگر تجهیزات و اقلام دارویی تهیه گردید. در طول سالهای 1342 تا 1346 اقداماتی عمرانی، تأسیساتی و تجهیزاتی در دانشکده و بیمارستانها انجام میگیرد که نتیجهی آنها به شرح زیر است:
بیمارستان خورشید
- ساختمان نیمه تمام بخش شمالی بیمارستان خورشید تکمیل شد و دو بخش جدید در آنها مستقر شد که یکی از آنها بخش جراحی بود و قسمتی که امروز به ccu و ضمایم آن تبدیل شده اطاق عمل جراحی و ملحقات آن را تشکیل میداد.
- در بخش جنوبی بیمارستان خورشید یک بخش جدید از محل یک میلیون تومان هدیهی شرکت نفت ساخته شد که دارای نمای آجر قرمز است و هم اکنون مورد بهرهگیری است.
- تجهیزات رادیولوژی در بخش زیرزمین ساختمان شمالی مستقر شد که شامل مدرن ترین دستگاههای رادیولوژی بود.
- آزمایشگاه بیمارستان تجهیز شد. تجهیزات آشپزخانه و رختشویخانه هم برای بیمارستان تدارک شد.
- داروهای مورد مصرف بخشها و درمانگاههای ساختمان شمالی نیز که جدیداً تکمیل و تجهیز شده بود به میزان مورد نیاز بیماران بستری و سرپائی مستمراً عرضه و یکجا تهیه میشد.
بیمارستان یکصد تختخوابی( ثریا )
- در این بیمارستان پس از تعمیرات جزئی، به وضع تختخوابها، پتو، ملافه و لباس بیماران سروسامان داده شد.
- آشپزخانه و رختشویخانه بیمارستان تجهیز شد ولوازم و ماشینهای رختشوئی و آشپزی خریداری و نصب گردید.
- داروهای مورد مصرف به طور کافی تدارک و تهیه گردید.
- در بخش شرقی زمین بیمارستان یک بخش و درمانگاه اورژانس از محل اعتبارات سازمان برنامه ساخته شد.
- تجهیزات رادیولوژی و رادیوایزوتوپ در زیر زمین ساختمان تهیه و نصب شد و نیز یک اطاق مخصوص بمب کبالت با دیوارههای قطور بتونی در کنار این زیر زمین برای استفاده از اشعهی کبالت ساخته شد. به این نکته توجه شود که ساختن یک اطاق با سقف و دیوار قطور بتونی در شرایط تکنولوژی دهه 1340 اهمیت این اقدامات را دو چندان می کند.
کار در اراضی هزارجریب
اراضی هزارجریب از این جهت هزارجریب لقب گرفته است که محل باغ سلطنتی زمان سلسله صفوی بوده است. در زمان سلطنت این سلسله دو باغ سلطنتی در دامنهی کوه صفهی اصفهان وجود داشته که یکی به نام باغ هزارجریب و دیگری باغ فرحآباد نام داشته است. ظاهراً فضای باغ اول حدود هزار جریب یعنی 100 هکتار بوده است. به همین جهت وسعت زیاد فضای آن عامل نامگذاری آن به هزارجریب بوده است. در چهارگوشهی باغ هزارجریب صفوی چهار برج کبوتر وجود داشته است که دو عدد برج جنوبی آن حفظ شده و مرمت گردیده است که یکی از این برجها در کنارهی غربی زمین دانشگاه و دیگری در میدان منتها الیه خیابان شیخ صدوق جنوبی قرار دارد و ظاهراً هر دو برج مذکور جزء میراث فرهنگی است. دو برج شمالی باغ هزارجریب تا سالهای دههی 40 شمسی به صورت نیمه خراب وجود داشت و درست در مقابل دو برج جنوبی یکی در حدود خیابان شریعتی فعلی ودیگری در حدود انتهای شیخ صدوق شمالی به چشم میخورد به گونهای که این چهار برج چهار گوشه یک باغ مستطیل یا مربع هزار جریبی را تشکیل میداده است.
در آن سالها زمینهای جنوبی زایندهرود به صورت اراضی موات و بیآب بود و تنها قصبهی جلفا به صورت واحدی مجزا از شهر اصفهان و نیز دهکدههای سیچون و حسینآباد در این بخش جنوبی زایندهرود معمور و آباد بود. با روی کار آمدن حکومت پهلوی و برقراری ادارات ثبت اسناد و املاک، متنفذین شهر خصوصاً کازورنی معروف بخشهای بیصاحب شهر را به نام خود ثبت کرده بودند. با توجه به این که که بخش عظیمی از زمینهای چهارباغ، ساحل رودخانهی زایندهرود و دامنهی کوه صفه را کازرونی بزرگ به نام خود ثبت کرده بوده، در زمان ایجاد دانشکده پزشکی بخشی از باغ هزارجریب میان ورثه کازرونی و دیگران تقسیم شده بود. در سال 1328 در نامهی واگذاری بخشی از این باغ از سوی مالکین به دانشگاه (به نمایندگی مرحوم دکتر حکمی) میزان مالکیت افراد به شرح زیر قید شده است:
آقایان ورثهای مرحوم حسین کازرونی سه دانگ
آقای حسن سلطانی دو دانگ
آقای محمد هراتی هشت حبه
آقای حبیب اشراقی چهار حبه
در ورقهی واگذاری زمینها به دانشگاه اصفهان به متراژ و مبلغ ارزش گذاری به این شرح اشاره شده است:
مستطیل جنوب غربی باغ به طول شرقی غربی 585 متر و عرض شمالی جنوبی 200 متر.ملاک ارزشگذاری این مستطیل، ضلع شرقی آن در مجاورت جاده شیراز به طول 200 متر بود به این شرح: 8000 متر اول کنار جاده شیراز هر متر 5 ریال، 8000 متر دوم از بر جادهی شیراز هر متر 4 ریال، 8000 متر سوم از بر جادهی شیراز هر متر مربع 3 ریال و بقیه که 93000 متر است هر متر 2 ریال.
جنوب این مستطیل اراضی خالصهی دولتی بود که درهمان زمان مرحوم دکتر حکمی توانست دو پلاک خالصهی جنوبی را از صورت خالصه خارج کند و سند این دو پلاک را به نام دانشکدهی پزشکی اصفهان صادر کند. مساحت این دو پلاک بیش از 300 هکتار بود که رقم تقریبی 10 هکتار زمین واگذاری مالکین فوق در برابر آنها چیزی به حساب نمیآمد اما چون این 10 هکتار جزء اراضی باغ هزار جریب صفوی بود و از نهری که از جنوب باغ عبور میکرد حقابه داشت میتوانست اهمیت بسیار داشته باشد.
این نهر جنوبیترین نهر منشعب از رودخانهی زایندهرود بود که مرتفعترین منطقه آباد جنوب شهر صفوی یعنی باغهای فرح آباد و هزارجریب را مشروب میکرد، اما چون اراضی باغ فرحآباد در اختیار مرکز توپخانه اصفهان یعنی ارتش قرار گرفته بود و نهر مذکور ابتدا از جنوب باغ فرحآباد و سپس از جنوب باغ هزارجریب عبور میکرد لذا همیشه بر سر حقابه اختلاف وجود داشت. البته آب نهر به هیچ وجه قابل شرب نبود و تنها نیزار کنار نهر و تک درختهای آن را مشروب میکرد، ولی آبرسانی واقعی به این زمینها در زمان ریاست دانشگاهی مرحوم دکتر نامدار از طریق چاههای حفر شده در خیابان چهارباغ بالا آغاز شد.
در واگذاری 117000 متر زمین از سوی مالکین ذکر شده مرحوم اشراقی کل وجه زمین خود را به دانشگاه بخشید و ورثه کازرونی و آقای سلطانی هم ظاهرا نصف آن را بخشیدند و بعداً ورثه کازرونی نصف دیگر قیمت سه دانگ واگذاری را نیز گذشت کردند. البته این واگذاری فقط روی کاغذ بود و به ثبت رسمی نرسید و افراز و تقسیم رسمی هم به تأخیر افتاد. با استفاده از همین غفلت، یکی از ورثه کازرونی اقدام به گرفتن سند رسمی سهم خود از زمین واگذاری کرده و سالها مسئله را پنهان نگاه داشته بود و در سالهای دههی 40 تدریجاً زمزمهی مالکیت خود را آشکار کرد، که البته در این زمان تا حد زیادی زمین واگذاری آباد شده و تأسیساتی در آن ایجاد شده بود. سرانجام این اختلاف به زمان ریاست دانشگاهی مرحوم دکتر معتمدی کشید و ایشان با اقدام در تهران موفق شد هیأتی رسمی را برای ارزیابی زمین واگذاری به اصفهان بکشاند و این هیأت طبق یکی از مواد قانونی قیمت زمین را متری 5/2 ریال تعیین کرد که پس از پرداخت این مبلغ به صندوق ثبت سند انتقال رسمی زمین به دانشگاه از سوی دادستان امضا شد و اختلاف فوق مرتفع گردید.
از سال 1342 به بعد سازمان برنامه و بودجه به تقاضای ایجاد تأسیسات در زمین هزارجریب اعتنا نمیکرد و با این بهانه که در این زمینها یک دانشکده بیشتر ایجاد نشده برای تأسیسات دانشگاهی از قبیل درختکاری و چمنکاری، سالنهای ورزشی خوابگاههای دانشجوئی، سلف سرویس دانشجوئی، خدمات عمومی دانشگاهی و امثال آنها اعتباری در نظر نمیگرفتند. ولی پیشنهاد دادند که اگر آقای دکتر فاروقی محل دانشکدههای ادبیات وعلوم را از کوچه شاهزاده ابراهیم به زمینهای هزارجریب منتقل کند امکان داشت مجموعهی دانشکدههای اصفهان را به عنوان یک دانشگاه پذیرفته واعتبارات لازم برای تأسیسات عمومی در این زمینها منظور شود. البته آقای دکتر فاروقی به هیچ وجه حاضر نبود دانشکدهها از کوچه شاهزاده ابراهیم به هزار جریب منتقل شود.
بدین ترتیب کار محدود به چانهزنی با سازمان برنامه و بودجه و دریافت اعتباراتی برای پیشرفت کار دانشکدهی پزشکی و داروسازی شد. از محل صرفهجویی این اعتبارات، یک زمین چمن فوتبال (البته قدری غیر استاندارد)، چند زمین والیبال و بسکتبال چند سالن ورزشی، یک رستوران غذا خوری دانشجویی (در دبیرخانه، محل بیمارستان علیاصغر فعلی)، یک کتابخانه، یک سالن سخنرانی (سالن نفیس)، درختکاری خیابان غربی زمینهای دانشگاه به موازات جادهی شیراز و کارهائی از این قبیل به اجرا در آمد.
بزرگترین کاری که در کنار تکمیل و تجهیز دو بیمارستان خورشید و ثریا انجام شد؛ ساخت ساختمان موجود دانشکدهی پزشکی بود. سالهای 42 و 43 اعتبارات بیشتر صرف بیمارستانها شد و مقدمات کار ساختمان دانشکدهی پزشکی فراهم گردید. در سال 1344 کلنگ این ساختمان به زمین زده شد. در سال 1347 مورد بهرهبرداری قرار گرفت. شرح داستان ساختمان دانشکدهی پزشکی از زبان آقای دکتر ادیب که مجری طرح و پیگیر ساخت آن بودند شنیدنی و خواندنی است:
«پس از رفت و آمد زیاد به سازمان برنامه و چک و چانه زدن با ایجاد این ساختمان موافقت شد و مقرر گردید مهندس مشاور تعیین شود که این کار به عهدهی خود سازمان برنامه بود زیرا مؤسسات مشاور را طبقهبندی و احراز صلاحیت میکرد و به تناسب میزان اشتغال کارهای عمرانی کشور را میان آنان تقسیم میکرد. کارهای بزرگ به عهده مؤسسات مشاور مجهز درجه اول واگذار میشد و اجرای آنها هم بر عهدهی پیمانکاران درجه اول بود. بدین ترتیب مشاورین و پیمانکاران بسته به میزان صلاحیت و مجهز بودن و البته وابستگی داشتن به درجه اول، دوم و سوم تقسیم شده بودند. در آن زمان من نه مؤسسهی مشاور و نه شرکت پیمانکاری را میشناختم و نه اختیار انتخاب داشتم، تنها پیشنهادی که به سازمان برنامه کردم این بود که مشاور و پیمانکار ساختمان دانشکدهی پزشکی از گروه درجه اول باشند. در جواب گفتند اعتبار کافی نداریم و من در جواب گفتم پایهی کار را باید بر اساس توسعههای آینده گذاشت و اجرای کار را به تدریج به اعتبارات سالانه به اتمام رسانید. با این استدلال مؤسسهی مشاور مهندسی مشاور سام کرمانی و همکاران برای ساختمان دانشکدهی پزشکی انتخاب و قرار شد نقشههای ساختمان را تهیه کند. پس از چند ماه خبر دادند که نقشههای اولیه آماده است و روز معینی را برای حضور من در جلسهی بررسی نقشهها تعیین کرده بودند.
روز موعود به جلسه رفتم، نقشهها را روی میز گشودند، مشاهده کردم یک ساختمان برج مانند با طبقات زیاد و به شکل پنج ضلعی (پنتاگون) طراحی کردهاند. گفتم «این ساختمان با نظر چه کسی تهیه شده است، در اصفهان ایجاد ساختمانهای بلند ممنوع است و اجازه نمیدهند تأسیسات فرهنگی و تاریخی شهر و گنبد مساجد تحت تأثیر بلندای طبقات قرار گیرد و اصولاً من نزدیک 300 هکتار زمین در اراضی هزار جریب در اختیار دارم، چه نیازی به ساختمان بلند دارم» جواب دادند آقای «جوسی» روی کلیت این نقشه نظر داده است. پرسیدم آقای «جوسی» کیست. گفتند مشاور آمریکائی سازمان برنامه است. گفتم او را احضار کنید تا توجیه او را بشنوم. جوسی را حاضر کردند و توضیح بلندی ساختمان را خواستار شدم. جواب داد «ساختمان بلند از نظر تأسیسات حرارتی و برودتی و خطوط ارتباطی دیگر ارزانتر از ساختمان افقی تمام میشود». کلام او را تصدیق کردم اما اضافه کردم «اولاً در اصفهان ساختمان بلند اجازه داده نمیشود، ثانیاً اصفهان یک شهر کویری با تابستانهای گرم و زمستانهای سرد است و به همین جهت سنت ساختمانی در جهت " قبلهای" یعنی رو به جنوب است تا زمستانها آفتابگیر و تابستانها سایهگیر باشد، ثالثاً این ساختمانی که شما به این بلندی ساختهاید قطعاً آسانسورهای بزرگ میخواهد که روزانه صدها و شاید هزارها دانشجو و کارمند و استاد را بالا و پائین ببرد. اگر فرض کنیم عمر این ساختمان 50 سال باشد شما هزینهی خرید این آسانسورها وهزینهی برق مصرفی و تعمیرات آنها را در طول پنجاه سال در محاسبات خود منظور کردهاید و آیا این هزینههای مستمر زیادتر است یا تفاوت هزینهی تأسیسات عمودی و افقی» در مقابل توجیه من، توجیه آقای جوسی رنگ باخت و از رئیس جلسه به فارسی خواهش کردم آقای جوسی را از جلسه خارج کند تا من نظراتم را بیان کنم. ایشان هم به روشی که میدانست آقای جوسی را از جلسه خارج کرد و من نظرم را به شرح زیر بیان کردم:
چنانکه اشاره کردم شهر اصفهان کویری است و ساختمانهای آن عموماً رو به قبله ساخته میشود، دانشکدهی پزشکی موردنظر چندین رشتهی مستقل دارد که هر رشته یک دپارتمان یا ساختمان مستقل میطلبد. نظر من این است که هر دپارتمان یا رشته در یک طبقهی ساختمان مستقر شود و تنها یک راه ورود داشته باشد و تمام اتاقهای مطالعه، تحقیق و آموزش دانشجو در این طبقه باشد و در عین حال این طبقات برای توسعه آینده قابلیت گسترش داشته باشد تا اگر پذیرش دانشجو یا تعداد استادان رشته افزایش یافت ساختمان هم به راحتی قابل توسعه و گسترش باشد. بنابراین ساختمان دانشکدهی پزشکی باید به صورت بلوکهای شرقی – غربی یعنی رو به قبله حداکثر در سه طبقه طراحی شود و این بلوکها از یکدیگر فاصله کافی برای استفاده از نور جنوبی داشته و در انتهای هر بلوک هم زمین کافی برای توسعهی شرقی-غربی آن بلوک موجود باشد. راه ارتباطی این بلوکها بسته به سلیقه مهندس مشاور است.
مهندس سام کرمانی که مردی آرام، کم حرف، صبور، و ماهر در کار خود بود نظر مرا به خوبی درک کرد. اعضای جلسه هم به توجیه من قانع شدند و قرار شد نقشهها بر اساس پیشنهاد من تهیه شود. چند ماهی طول کشید که مهندس سام کرمانی نقشهی دانشکده پزشکی را به شکلی که امروز میبینید تهیه و عرضه کرد که مورد تصویب قرار گرفت و حتی ماکت ساختمان را هم تهیه کرد. اینک باید در مورد تهیهی نقشههای تفصیلی و مقدمات اجرائی کار تلاش کرد که بیش از همه مسألهی تأمین اعتبارات اجرائی اهمیت دارد و چانه زنیهای من شروع شود.
به هر حال اعتباراتی منظور شد، نقشههای تفصیلی تهیه شد و مقرر گردید نسبت به انتخاب مقاطعهکار اقدام شود که برای من بزرگترین دغدغهی خاطر بود. دغدغه از این نظر که مقاطعهکار صحیحالعملی اجرای کار را بر عهده گیرد و گرفتار پیمانکاران دغل و کار خراب کن نشوم. گرفتاریهای ساختمان شمالی بیمارستان خورشید و صحنهسازیهای شرکت ایران سوئیس در ساختمان بنای مذکور که قیمت تمام شدهی آن بیش از دو برابر رقم واقعی بود مضطربم میکرد. از پیمانکاران اصفهانی تنها یک پیمانکار پایهی درجه اول داشت که مدیر آن از دوستان قدیم بود اما کارهایش قابل پسند نبود و همه از کارش و روش کارش انتقاد داشتند. مقاطعهکاران درجه اول دیگر کشور را اصلاً نمیشناختم و تا آن تاریخ هم جز ساختمان سیلو در سراسر اصفهان یک ساختمان بزرگ و اساسی به سبک جدید ساخته نشده بود. ساختمانهای بیمارستانهای خورشید و ثریا هم که خود در آنها دستی داشتم عظمت و پیچیدگی فنی و اختصاصی نداشت تنها یک ساختمان نسبتاً عظیم در شهر دیده میشد آن هم ساختمان بیمارستان کارگران یا بیمارستان شریعتی امروز بود که خودم در روز افتتاح آن حضور داشتم و سازندهی آن شرکتی به نام شرکت (روشه) بود. با این بیاطلاعی کامل قرار بود در جلسهی انتخاب پیمانکار شرکت کنم.
روز بعد، جلسهی انتخاب 20 مقاطعه کار در سازمان برنامه با حضور چند نفر از مسئولین آن سازمان تشکیل شد و به ترتیب نام شرکتهای درجهی یک را میخواندند و از من نظر میخواستند. من که هیچ یک از این شرکتها را نمیشناختم جواب میدادم که این شرکتها را نمیشناسم و به طرز کارشان آشنا نیستم و کارهای اجرا شدهشان را ندیدهام، شما که میشناسید خود دانید که شرکت نخاله و خرابکار دچار من نکنید. در خواندن لیست رسیدند به نام شرکت دوست اصفهانی و گفتند این همشهری است و یقیناً او را میشناسی، جواب دادم هم میشناسم هم دوست مدیر این شرکت هستم اما کارهائی که انجام داده همه قلابی و خراب بوده به این جهت مخالف انتخاب آنم. گفتند جزء شرکتهایی است که کار زیاد ندارد و بیکار است. گفتم این خود دلیل خوب کار نکردن آن است. عجیب اصراری در وارد کردن نام این شرکت داشتند که من به شدت مقاومت کردم و مانع شدم. پیدا بود این دوست پیمانکار کسانی از اعضای جلسه را دیده است. خواندن شرکتها ادامه یافت و اعضای جلسه خودشان هر شرکتی را توافق میکردند در فهرست انتخابی میگذاشتند و من بیطرف نشسته بودم. این بیطرفی ادامه داشت تا به نام شرکت «روشه» رسیدند که گفتم نام این شرکت را بگذارید گفتند این شرکت سرش خیلی شلوغ است و کار زیادی در دست اجرا دارد. گفتم این خود دلیل درستکاری این شرکت است و باید قطعاً نام آن در لیست وارد شود. دلیل خواستند که چرا نسبت به این شرکت علاقه دارم جواب دادم که بیمارستانی در اصفهان ساخته است که خیلی خوب ساخته و چون نمونه کار آن را خوب یافته ام اصرار به مشارکت آن دارم؛ کما این که کار شرکت دوستم را بد یافتهام و از درج نام آن در فهرست مخالفت کردم. در نتیجه نام شرکت روشه وارد فهرست 20 شرکت انتخابی شد. اسناد مناقصه بین این شرکتها توزیع شد و از اینجا به بعد سازمان برنامه دخالتی نداشت و من به عنوان مجری طرح به اتفاق مهندس مشاور باید تشریفات مناقصه را به انجام برسانیم و شرکت برندهی کار را معین و کار را به دست آن بسپاریم.
روز افتتاح پیشنهادات، پیش از ساعت افتتاح جوانی وارد اطاق من شد و سلام کرد و گفت «آقای دکتر ادیب من نمایندهی شرکت روشه هستم، به ما خبر دادند که شما روی انتخاب شرکت روشه پافشاری کردهاید. ما هم به پاس این حسن نیت دفاع شما کمترین قیمت را برای ساختمان دانشکدهی پزشکی دادهایم، اگر برنده شویم دفاع شما به نتیجه رسیده و اگر هم برنده نشویم وجدان خود را قانع کردهایم که جواب محبت شما را دادهایم»
پیشنهادها بازشد و همان شرکت روشه با اختلاف فاحشی نسبت به دیگر پیشنهاددهندگان برنده شد که نتیجه را صورت مجلس و به امضای پیشنهاددهندگان و مشاور رساندیم و پس از آن مراحل اجرائی کار آغاز شد که هر سال من تلاش میکردم اعتبار بیشتری برای اتمام کار این بنا بگیرم تا سرانجام در سال 1347 به صورتی که امروز مشاهده میشود کار ساختمان، تأسیسات و تجهیزات آن تکمیل شد و به بهره برداری رسید. در آخر کار همین شرکت روشه را با وجود کار خوبی که اجرا کرده بود به علت دو قصور، یکی موزائیک کف و یکی سنگ تراورتن بنا، حدود پانصد هزار تومان جریمه کردیم. موزائیک کف در جا ریخته شده بود و هنوز هم پابرجا است اما خوب صیقل نخورد و شفاف نبود. سنگهای تراورتن هم گیرهی فلزی تثبیت نداشت.
در مورد تجهیزات هم چون رویهی میزهای آزمایشگاه (همین رویهی سیاه رنگ موجود) با مشخصات قرارداد دقیقاً مطابقت نداشت پیمانکار حدود پانصد هزار تومان جریمه شد وجالب این که به این جریمه راضی بود. کل مبلغ قرارداد تجهیزات شامل موتور خانه و چیلرها و تأسیسات حرارتی و برودتی، دستشویها و توالتها، لوله کشیهای آب گرم و سرد، لوله کشی اکسیژن برای میزهای آزمایشگاه، قفسهها و میزهای آزمایشگاه، کمدها، تأسیسات برق و سیم کشی و چراغها و غیره حدود 6 میلیون تومان بود و پیمانکار هم تمام تعهدات خود را انجام داده بود و تنها گرفتاری او بر سر رویهی میزهای آزمایشگاه بود که میباید جنس آن از نوعی اپوکسی رزین خاص باشد که تنها در آمریکا ساخته میشد و اگر پیمانکار میخواست آنها را از آمریکا خریداری کند حدود 2 میلیون تومان برایش تمام میشد. هر چه تلاش کرد تغییری در جنس رویهی میزها را قبول کنیم قبول نکردیم. ناچار سفری به آلمان کرد و توانست ترکیبی نزدیک به مشخصات قرار داد پیدا کند و روی میزها نصب نماید. با این همه چون رویههای مذکور دقیقاً مشخصات قرار داد را نداشت کل مبلغ مربوط به رویهی میزها را که حدود پانصد هزار تومان بود به عنوان جریمه از مطالبات او کسر کردیم.
بنابراین او راضی بود که به جای پرداخت 2 میلیون تومان برای رویهی میزها پانصد هزار تومان بابت رویههای موجود پرداخت کند و ما هم راضی بودیم که هم صاحب رویهی میز مناسب شدهایم و هم پانصد هزار تومان صرفهجوئی کردهایم. واقعاً انصاف هم نبود که از پیمانکار بخواهیم چنین ضرر هنگفتی را تحمل کند، خصوصاً که مهندس مشاور هم بدون اطلاع از قیمت بسیار گران مصالح میزها این مصالح را در نظر گرفته بود و پیمانکار هم بدون اطلاع از این قیمت گران رقم پیشنهاد خود را حدود پانصد هزار تومان معین کرده بود.»
از شهریور 46 تا خرداد 58
در شهریور ماه 1346 آقای دکتر قاسم معتمدی به عنوان رئیس دانشگاه اصفهان منصوب و در محل دبیرخانهی دانشکده پزشکی مستقر گردید. در این تاریخ دانشگاه چهار دانشکده داشت، دانشکدههای ادبیات و علوم به ریاست مرحوم دکتر فاروقی و دانشکدههای پزشکی و داروسازی به ریاست دکتر ابوتراب نفیسی.
در همان زمان، ساختمان دانشکدهی پزشکی به اتمام رسیده بود ولی به علت تجدید حیات دانشگاه بعضی بخشهای این ساختمان که به امور دانشگاهی مربوط میشد تغییر داده شد. بال جنوب غربی ساختمان که اینک رستوران و آشپزخانه شده است به عنوان سالن سرپوشیده ورزشی دانشکده پیشبینی شده بود که چون با تبدیل شدن دانشکدهها به عضوی از اعضای دانشگاه دیگر سالن سرپوشیدهی اختصاصی برای دانشکده پزشکی معنی نداشت، به دو طبقه تقسیم شد و وضع زمان حاضر را به خود گرفت. یکی از سالنهای پیشبینی شده برای آزمایشگاه هم به سالن هشت گوش و محل شورا تبدیل گردید.
در اردیبهشت ماه سال 47 دانشگاه اصفهان دارای هیأت امنا گردید که این هیأت در کلیه امور مالی دانشگاه اختیار تام و تمام داشت. با تشکیل هیأت امنا کارها بسیار آسانتر شد. نخستین هیات امنای دانشگاه با حضور کسانی چون وزیر آموزش و پرورش، دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی (وقت)، وزیر دارایی، مدیر عامل سازمان برنامه و بودجه (سازمان مدیریت و برنامهریزی فعلی) رییس انجمن شهر، استاندار اصفهان و رئیس دانشگاه و چند شخصیت دیگر تشکیل شد. از آن تاریخ تشکیلات دانشگاه صورت نوینی به خود گرفت و به تدریج ساختمانهای گوناگون برای دانشکدهها در دانشگاه در محل فعلی ایجاد گردیده است. هیأت امنا در سال 47 به پیشنهاد دکتر معتمدی مبلغ دو میلیون تومان برای ساختمان موقت دانشکدههای علوم و ادبیات و رستوان دانشجویان اختصاص داد که به صورت امانی در کوتاه دانشکدههای ادبیات و علوم در هزارجریب به صورت ساختمانهایی موقت ساخته شود تا در سالهای بعد با تأمین اعتبار کافی و نقشهی کاملاً مطالعه شده ساختمان اصلی و دایمی این دو دانشکده به وجود آید. این ساختمانهای موقت از آن جهت فوریت و ضرورت داشت که لازم بود در زمان کوتاهی دو دانشکدهی مزبور از کوچهی شاهزاده ابراهیم به اراضی اصلی دانشگاه در هزار جریب منتقل شود. رستوران و کافه تریای دانشجوئی هم ضرورت فوقالعاده داشت و باید از محل این مبلغ به وجود آید. اتمام کار این سه ساختمان و تأسیسات و تجهیزات آن (خصوصاً تجهیزات آشپزخانه رستوران دانشجوئی) با همان دو میلیون تومان مصوب به پایان رسید و در همان روزهای اول مهرماه 1347 دانشکدههای ادبیات و علوم و کلیه کارکنان و هیأتعلمی آن به محل جدید در هزارجریب منتقل گردیدند و آزمایشگاههای دانشکدهی علوم هم در اواخر مهرماه به کار افتاد و کافه تریا هم غذای ارزان قیمت ناهار در اختیار دانشجویان قرار میداد.
در راستای محصور کردن زمینهای دانشگاه و خیابانبندی درونی آنها پس از درخت کاری، در اولین اقدام دکتر معتمدی دستور عقب نشینی 29 متر از زمین های دانشگاه برای تعریض خیابان 16 متری ضلع شمالی و تبدیل آن به خیابان 45 را صادر کرد. افزون بر این، جاده شیراز هم که ضلع شرقی را تشکیل میداد باید تعریض میشد که با عقب نشینی دانشگاه اقدام گردید. پس از این عقب نشینی های داوطلبانه، نرده کشی در این دو ضلع بر اساس استعلام بها و تنظیم قرارداد انجام گرفت.
در این سالها نردهکشی تمام زمین دانشگاه در شمال و شرق کامل شد، گرچه تجاوزهایی به این محدوده شد به این صورت که بخشی از زمین به پاس جنگل کاری زمینهای جنوبی دانشگاه به جنگلبانی واگذار شد، بخشی دیگر را آموزشگاه حرفهای بافشار سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و نیز بخشی را جلب سیاحان از دست دانشگاه خارج کرد. ایجاد خیابان کناری کوه صفه نیز بخشهائی از زمین را از محدودهی نردهکشی خارج کرد. پس از انقلاب نیز قسمت وسیعی از زمین دانشگاه به کوی امام جعفر صادق (ع) اختصاص یافت.
تا سال 46 تنها یک منبع آب در میانهی زمینهای دانشگاه وجود داشت و آب 3 حلقه چاه احداثی مرحوم دکتر نامدار به این منبع منتقل میشد و به مصرف شرب و آزمایشگاههای ضلع شرقی داروسازی و درختکاری تنها خیابان احداثی (خیابان شمالی جنوبی مقابل دانشکده داروسازی که محل درب ورودی دانشگاه به شمار میآمد) میرسید. همزمان با احداث و ایجاد خیابانها، یک لولهی انتقال آب به قطر 20 اینچ (نیم متر) از چاهی احداث شده در کنار سی و سه پل آب را به مخازن عظیم جنوبیترین زمین دانشگاه رسانید و درختکاری در زمینهای جنوب و منطقهای که انستیتو باغبانی ایجاد شد؛ به اجرا درآمد. کنار خیابانهای احداثی درختکاری و در بسیاری مناطق امکانات چمنکاری و درختکاری (خصوصاً در کوی دانشجویان و استادان) فراهم شد.
زمین فوتبال استاندارد ایجاد شد، سالن سرپوشیده بزرگ و سالنهای ورزشی فرعی ساخته شد، زمینهای تنیس، بسکتبال، والیبال به تعداد کافی ایجاد شد، سالن سرپوشیده بزرگ و سالنهای ورزشی فرعی ساخته شد، و در جهت رفاه دانشجویان به ساختمان خوابگاههای دانشجویان اقدام گردید. یک خوابگاه به همت مرحوم همدانیان ساخته شد که وجه آن را تماماً پرداخت کرد و مسجد کوچک دانشگاه نیز از محل وجوه اهدائی آن مرحوم ایجاد شد. خوابگاههای دیگری برای دختران و پسران از محل اعتبارات عمومی ساخته شد. کوی استادان تماماً به شکلی که امروز دیده میشود از محل اعتبارات عمرانی دانشگاه به وجود آمد که در قلب آن کودکستان و دبستان برای فرزندان هیأتعلمی ایجاد گردید.
در همان سال دورههای تخصصی پزشکی نیز ایجاد و راهاندازی شد و در سال تحصیلی 48 – 1347 سه واحد آموزش عالی به نامهای دانشکده علوم دارویی، رشته لیسانس علوم آزمایشگاهی و آموزشگاه عالی پرستاری به واحد آموزشی پیشین افزوده گردید.
- در سال 1351 دوره چهار ساله علوم دارویی به دوره شش ساله دکترای داروسازی تبدیل شد و به دانشکده داروسازی و علوم دارویی تغییر نام یافت.
- در سال 1352 دوره کارشناسی ارشد بیوشیمی و در سال 1353 فوق لیسانس میکروب شناسی، انگل شناسی و تشخیص طبی ایجاد و راهاندازی شد.
- در سال 1354 دانشکده دندانپزشکی تاسیس و راه اندازی گردید.
در سال 1357 سازمان تفضیلی (چارت تشکیلاتی) دانشکده پزشکی با گروههای تخصصی داخلی، جراحی، زنان و مامایی، اطفال، بیهوشی، بهداشت، آناتومی، پاتوبیولوژی، فارماکولوژی، فیزیولوژی، رادیولوژی، چشم، گوش و حلق و بینی و همچنین مرکز بهداشت روستا و دوره لیسانس علوم آزمایشگاهی به تصویب رسید و در سال بعد یعنی 1358 به پیشنهاد معاون آموزشی وقت و مجوز رییس دانشگاه، گروههای بیوشیمی، مواد خوراکی و تغذیه در دانشکده داروسازی و علوم دارویی ادغام شد و مجددا گروههای بیوشیمی و تغذیه، شیمی دارویی و زهرشناسی و مواد دارویی تأیید شد و به تصویب رسید.
در سال 1365 متعاقب قانون تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دانشکدههای مربوط به رشتههای پزشکی و پیراپزشکی از دانشگاه اصفهان مجزا شد و دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان اصفهان به ریاست دکتر اسماعیل اکبری تأسیس گردید. رؤسای بعدی دانشگاه به ترتیب دکتر ابراهیم اسفندیاری، دکتر حمیدرضا جمشیدی، دکتر عباس رضایی، دکتر شاهین شیرانی دکتر غلامرضا اصغری و هم اکنون خانم دکتر طاهره چنگیز هستند.
مرکز پزشکی الزهرا (س)
برای ساخت مرکز بزرگ پزشکی الزهرا (س) تشریفات مناقصه به خوبی انجام شد و قرار بود تا سال 54 تمام شده و تحویل شود. زیر بنای این بیمارستان حدود 60 هزار متر مربع بود که چون بنایی با این عظمت تا آن تاریخ در ایران سابقه نداشت، پیمانکاران شایسته و توانایی را طلب میکرد. دو گروه پیمانکار در مناقصهی آن شرکت داشتند، یک گروه پیمانکاران ساختمانی و یک گروه پیمانکاران تأسیساتی. نقشههای بیمارستان هم علاوه بر مهندسین مشاور (نظام عامری- کمونه- خسروی) که تهیه کنندهی طرح و نقشه بودند، با نظارت استادان بالینی و دکتر معتمدی تهیه شد.
پیمانکار برنده مناقصه ساختمانی بهای ارزانی پیشنهاد کرد و قرار داد با پیمانکار تنظیم شد و کارهای اجرایی آغاز گردید و با سرعت هم پیشرفت کرد به گونهای که پس از حدود یک سال خاکبرداریها و اسکلت ساختمان یعنی سفت کاریها تمام شد. ولی یک باره قیمت نفت صادراتی باجهش تصاعدی بالا رفت و به تبع آن یک تورم ناگهانی در همهی قیمتها ازجمله دستمزدها و مصالح ساختمانی به وجود آمد. چون پیمانکاران در فهرست بهای پیشنهادی خود چنین تورمی را پیشبینی نکرده و سازمان برنامه هم همیشه بیشتر از یک سال بعد از پیدایش تورم ضریب اصلاحی برای فهرست بها تعیین میکرد، مقدمات ضرردهی برای پیمانکار ساختمانی آغاز شد. توافق شد دنبالهی کار به پیمانکار دیگری واگذار شود اما این پیمانکار دوم با ورود به مرحلهی عمل به نا توانی خود پی برد و به بهانهجوئی و وقتگذرانی پرداخت. در نتیجه کاری که میباید تا سال 1354 به بهرهبرداری میرسید؛ نیمه تمام باقی ماند و سالهای طولانی متروک ماند تا سرانجام با صرف میلیاردها تومان بعد از انقلاب به اتمام رسید و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. مبلغ قرارداد ساختمانی این 60 هزار متر مربع حدود 75 میلیون تومان و قرار داد تأسیساتی آن هم حدود 75 میلیون تومان بود، یعنی اگر مشکل تورم و پیمانکار پیش نمیآید کل کار بیمارستان با حدود 150 میلیون تومان تمام میشد.
پیشرفتهای عمرانی دانشگاه اصفهان خارج از اراضی هزارجریب مربوط به بیمارستانهای موجود درون شهر بود. بیمارستان خورشید (نور) توسعه داده شد و تعداد زیادی خانهها و مغازههای اطراف بیمارستان خریداری شد به گونهای که اضلاع شرقی و جنوبی آن در مجاورت مستقیم دو خیابان اصلی قرار گرفت و به ساختمان اصلی آن (در محل خانههای خریداری شده) چهار طبقه برای سالن کنفرانس، کتابخانه، رادیولوژی وغیره اضافه شد.
در بیمارستان کاشانی ساختمان اصلی بیمارستان ترمیم و تعمیر وتغییر شکل کلی یافت که در حقیقت صورت یک نوسازی ساختمانی و تأسیساتی داشت و شاید به اندازه یک ساختمان جدیدالاحداث هزینه داشت. علاوه برساختمانهائی که سال 42 تا 46 به ساختمان اصلی اضافه شد، اضافات جدیدی از سال 48 به بعد داشت که صورت امروزی را به خود گرفت.
منابع:
- از مکتب خانه تا دانشگاه، دکتر عباس ادیب، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 1384.
- سایت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان http://mui.ac.ir
- دفتر مستندسازی تاریخ توسعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 1399.