رفتن به محتوای اصلی
x

 

با شروع جنگ تحمیلی، گذشته از مقاومت‌های مردمی و نظامی در برابر ماشین جنگی رژیم عراق، بهداشت و درمان در جبهه‌ها از اهميت خاصي برخوردار بود و نقش و اهمیت نهاد و سازمان‌هایی که به هر نوعی وسايل و اقدامات درماني و امدادهاي پزشكي را برای رسیدگی به مجروحان و انتقال انها به بیمارستان‌های شهرهای دیگر فراهم می کردند کمتر از نیروهای رزمی نبود. اما يكي از مشكلات مهم در آغاز جنگ و حمله رژیم عراق به ایران، عدم توجه کافی به این مهم و هماهنگي بين امدادگران و پزشكانی بود كه علاقمند به حضور و خدمت در جبهه‌ها بودند.
اصفهان اولین شهری بود که ستاد امداد و درمان جنگ را تأسیس کرد. دکتر محمد اسماعیل اکبری رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این رابطه می‌گوید: "ستاد امداد و درمان جنگ را من در اصفهان تأسیس کردم.  و هیچ ارتباطی به تهران نداشت. جنگ را می‌شناختیم، عملیات‌ها را تعریف می‌کردیم. دونه به دونه افراد رو تعیین می‌کردیم و پاسخگو هم بودیم".
از طرفی، علاوه بر تأمین امکانات و نیروهای امداد و درمان، مسأله بهداشت در مناطق و شهرهای جنگی هم مطرح بود یعنی رسیدگی به مسأله بهداشت و پیشگیری از بیماری‌های واگیردار به دلیل آلودگی‌های محیطی و آب آشامیدنی. اولین تیم‌های متخصص بهداشتی که با آغاز جنگ در شبکه‌های بهداشت شهرستان‌های مناطق جنوب مستقر شده و فعالیت‌های بهداشتی و پیشگیری را آغاز و به ترویج آنها اهتمام ورزیدند از اصفهان اعزام شدند. در این زمینه، اولین پکیج بهداشتی آب‌رسانی و فاضلاب ارسالی از اصفهان در روستاهای اطراف کوت عبدالله مستقر گردید که الگوی اولیه برای مناطق دیگر تعیین شد به طوری که در طول جنگ کمتر اثری از بیماری‌های واگیر دار مشاهده شد.  بیشترین تعداد تشکیل و اعزام تیم‌های اضطراری که از ضروریات بود از اصفهان اعزام شدند. به گفته دکتر محمد اسماعیل اکبری، " بیشترین تعداد تیم‌های اضطراری را برای اعزام به جبهه‌های جنگ از اصفهان اعزام کردیم و پاسخگو بودیم. بهداشت جنگ را ما طراحی کردیم. لشکر مقدس امام حسین هر جا که بود تیم‌های ما آنجا بود." احداث اولین بیمارستان صحرایی نیز به همت دکتر اکبری و بهداری سپاه پیش از عمليات فتح المبين در ارتفاعات دالپری مسقر گردید.
سپس دو ارگان دیگر يكي كميته امداد پزشكي جهاد سازندگي و ديگري بهداري سپاه پاسداران نیز قدم به میدان گذاشتند اما به علت عدم تجربه كافي با مشكلاتي مواجه بودند. در اواسط سال 60 نیز هلال احمر نيز به اين مجموعه پيوست و در تاريخ 1360/8/29 ستادي متشكل از كميته پزشكي جهاد، بهداري سپاه و هلال احمر تشكيل و آغاز به كار كرد و تقريباً از آغاز عمليات «طريق القدس»، كارش را به صورت فعال ادامه داد. پس از تشکیل این ستاد، ستاد امداد و درمان اصفهان کماکان و بیش از قبل به نقش فعال خود ادامه داده و شايد 90 درصد کادر درمانی در جبهه از همين ستاد تأمين مي‌شد و به تأیید آمارها حدود 95% پزشكان اعزامی به جبهه  را پزشکان و جراحان از شهر اصفهان تشکیل می‌دادند.

دکتر سیاوش صحت در رابطه با اعزام و حضور کادر درمانی در جبهه ها می‌گوید اولین گروهی که به جبهه رفت از اصفهان بود. "با حمله عراق به پیران شهر و خرابی پادگان آنجا، من با دو نفر از رزیدنت‌هایم که یکی از آنها دکتر متقی بود به همراه یک نفر از کادر پرستاری و بیهوشی بیمارستان مصدق (کاشانی) به جبهه رفتیم. در دوران شاه در پیمان بغداد، 10 بیمارستان (یکی در ایران، یکی در عراق ) دور تا دور مرز ایران و عراق ساخته بودند. اولین بیمارستان در شهر پیرانشهر بود که تا آن زمان کاملاً سالم بود و خسارتی به آن وارد نشده بود. ما در آن بیمارستان مستقر شدیم. و قرار بود با حمله نیروهای بارزانی، و بعد لشگر 63 رضاییه حمله کنند و پشت سر آنها ما به حاج عمران برویم و به وضع مجروحبن رسیدگی کنیم.

ساعت 8 بعدازظهر از طرف بنی صدر فرمانی صادر شد و اعلام شد که ارتش حق ندارد یک قدم به خاک عراق وارد شود (اولین خیانت در جنگ ایران و عراق). گرچه ما اولین گروه اعزامی بودیم  و بعد به اصفهان برگشتیم ولی تقریباً اصفهان جنوب را اداره کرد. ابتدا در بیمارستان امام حسین (ع) و بعد در بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) کارمان را شروع کردیم که بعد کامل تخریب شد. بعد در بیمارستان فاطمه زهرا (س) و بعد از آن در بیمارستان مهران و بیمارستان اصلی کرمانشاه را ما اداره می‌کردیم. در بیمارستان کرمانشاه دکتر نجات‌بخش مرحوم با من همراه بود که از سر پل ذهاب به اسلام شهر مجروح اعزام می شد و بعد به بیمارستان 200 تختخوابی کرمانشاه اعزام می‌شدند. بعد اولین بیمارستان صحرایی به نام (امام حسین) ساخته شد.

در آخر جنگ در منطقه مهران، وضع خیلی بد بود و با هلیکوپتر به صالح آباد رفتیم. با وجودی که حدود 22 جراح و متخصص بیهوشی در صالح آباد بود ولی کسی حاضر نبود به مهران برود و من تنها کسی بودم که با یک متخصص بیهوشی و دو کمک جراح به مهران رفتم که هر سه شهید شدند."

در دوران جنگ تحمیلی شرایطی پیش آمد که دانشگاه‌ها باید دارای معاونتی باشند با عنوان معاونت امور جنگ. البته در اصفهان قبل از تشکیل این معاونت واحدی فعال بود به عنوان طرح یک ماهه اعزام پزشکان که در کنار پل خواجو در ساختمانی مربوط به بهداری سابق قرار داشت. این طرح مصوبه مجلس بود که در آن کلیه پزشکان اعم از عمومی و متخصص به مدت یک ماه به جبهه و مناطق جنگی اعزام می شدند. بر حسب نوع تخصص و اعلام نیازی که از طرف ستاد امداد درمان جنوب (اهواز) و ستاد امداد درمان غرب (کرمانشاه) هماهنگی می شد، همکاران متخصص و عمومی برنامه خودشان را اعلام می‌کردند و در سال یک ماه به جبهه اعزام می‌شدند و پزشکان داوطلب در بیمارستان‌های صحرایی انجام وظیفه می‌کردند و سایر رشته‌های غیر مرتبط با جنگ مثل اطفال، زنان، دندانپزشکی و .... در شهرهای مناطق جنگی در استان خوزستان، استان کرمانشاه و استان کردستان انجام وظیفه می‌کردند.

کار دوم این معاونت اعزام دانشجویان گروه پزشکی به عنوان نیروهای داوطلب، مخصوصاً در زمان عملیات‌ها بعد از گذراندن آموزش‌هایی که تحت عنوان امدادگر دیده بودند بر اساس توانمندی که داشتند و دوره ای که بودند، معمولاً اینترن‌ها به عنوان پزشک یار و دانشجویان سال‌های پایین تر به عنوان امدادگر و دانشجویان داروسازی، دندانپزشکی و بهداشت داوطلبانه اعزام می‌شدند و به عنوان امدادگر در گروه‌های پزشکی انجام وظیفه می‌کردند.

همین بحث در مورد تیم‌های اضطراری بود که متشکل از متخصصین بیهوشی، رشته‌های جراحی چشم، گوش و حلق، مغز و اعصاب و ارتوپدی که تحت عنوان تیم‌های اضطراری یکی دو شب قبل از عملیات با اعلام قبلی با هواپیمای 130 از فرودگاه که در مجاورت گلستان شهدای اصفهان از انواع تخصص بسته به نیاز به مناطق جنوب و غرب اعزام می‌شدند.

از کارهای دیگر معاونت جنگ، اعزام بخش عمده ای از مجروحین جنگی، بعد از اقدامات اولیه ای که در بیمارستان‌های صحرایی برایشان انجام می‌شد، به بیمارستان‌های استان‌های پشتیبان بود. یکی از این استان‌ها استان اصفهان بود و بخش زیادی از مجروحین بخاطر حضور پرحجم نیروهای رزمنده اصفهان بود. این مجروحین با هواپیماهای 130 به فرودگاه اصفهان منتقل و بین بیمارستان‌ها و بخش ویژه مجروحین توزیع می‌شدند. در واقع کار مدیریت این موضوع با معاونت امور جنگ بود.

از اقدامات دیگر زمان جنگ تشکیل تیم‌های بهداشتی بود که از مسائل مهم دوران هر جنگی کنترل اپیدمی (عفونت‌های موجود به خاطر شرایط محیطی منطقه، غذا یا آب مسموم، رعایت بهداشت) است که با حضور نیروهای بهداشتی و آموزش‌های لازم انجام می شود. سم‌پاشی‌های به موقع به ویژه در جنوب با شرایط ویژه گرمایی و خصوصاً عملیاتی که در مناطق مردابی و مرطوب و امکان مارگزیدگی و عقرب گزیدگی صورت می‌گرفت (آشپزخانه، آب آشامیدنی، محل‌های تجمع رزمندگان و...) به همت این عزیزان و اقدامات پیشگیری، از وقوع بسیاری از این اتفاقات ناگوار در منطقه برای سربازان یا رزمندگان جلو گیری می شد.

از اقدامات دیگر معاونت استان اصفهان بحث تجهیز بیمارستان‌های صحرایی بود. قاعدتاً سازمان جنگ در آن زمان توانایی تجهیز و اداره کردن بیمارستان‌ها را نداشت. بیمارستان‌های صحرایی استان پشتیبان داشتند. پشتیانی و تجهیز دو بیمارستان بزرگ صحرایی بیمارستان امام حسین (ع) و بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) همچنین بیمارستان فاطمه زهرا (س) توسط استان اصفهان اتفاق افتاد. ارسال تجهیزات پزشکی و مواد مصرفی و مدیریت این بیمارستان‌ها همه از اعضای هیأت های علمی و مدیران بیمارستانی داوطلب استان اصفهان بودند که در این قسمت همیاری می‌کردند. اقدام دیگر تجهیزات دارویی بود که به دلیل شرایط ویژه جنگ و محدودیت دارویی، با اعلام بسیج عمومی مردم داروهای موجود در خانه را تحویل معاونت می‌دادند و توسط نیروهای بسیجی از نظر تاریخ انقضا و مورد مصرف بودن بررسی و به جبهه‌های جنگ ارسال می‌شد.

اقدام دیگر این معاونت، بحث آوارگان جنگی بود که در شاهین شهر اصفهان اردوگاه‌های متعددی برای این افراد در نظر گرفته شده بود و تعداد زیادی از آنها از شرایط بهداشتی مناسبی در اردوگاه ها نداشتند و حمایت از این افراد توسط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام می‌شد. همچنین در مورد مجروحین شیمیایی در اصفهان نقاهتگاه‌هایی برای این عزیزان در نظر گرفته شده بود و در آن جا از آنها پرستاری و نگهداری می‌شد زیرا نیازی به بستری در بیمارستان نداشتند و همچنین مجروحین موج انفجار که نیاز به اقدامات اعصاب و روان داشتند و دانشگاه از این افراد حمایت می‌کرد و کار نقاهتگاهی و درمان آنها تا برگشتن به آغوش خانواده در آنجا انجام می‌شد.

در کنار حضور دیگر اقشار جامعه، سهم جامعه پزشکی مهم‌تر و فعال تر و تعیین کننده تر بود زیراطبیعت جنگ با مجروحیت همراه است و حضور نیروهای پزشکی و درمانی در جنگ بسیار چشم‌گیر و تعیین کننده بود و رضایت نسبی خیلی خوبی در رزمندگان ایجاد می‌کرد و این بسیار مهم بود که رزمندگان زودتر بهبود پیدا کنند و به سازمان رزم برگردند. بخش عمده ای از سازمان رزم مجروحینی بودند که در جنگ مجروحیت سطحی داشتند و حتی مجروحینی که جراحت عمیق و حتی قطع عضو داشتند، باز هم به منطقه بر می‌گشتند. تقویت روحیه این افراد علاوه بر بحث ایمانی و اعتقادات عمیق دینی، رسیدگی خوبی که به این افراد می‌شد و حمایت‌ها و پیگیری‌های درمانی که انجام می‌شد، بسیار در تقویت روحیه رزمندگان و تقویت جبهه و جنگ مؤثر بود.

استان اصفهان یکی از استان‌هایی است که بیشترین شهید و مجروح را در کادر پزشکی و پرستاری داشته است. دانشجویان شهیدی از دانشکده پزشکی چون شهید آتش دست، شهید حمید قاضی، دانشجویان شهید از دانشکده داروسازی: شهید حسن هدایتی، شهید ولیان، شهید مصطفی شهیدزاده از دانشکده دندانپزشکی و دانشکده پرستاری شهید حیدری همه شهدایی از دانشجویان برتر دانشگاه بودند.

 

منابع:

- مصاحبه دکتر محمد اسماعیل اکبری، رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، آذر ماه 1399.

- مصاحبه دکتر غلامرضا اصغری، تیر ماه 1400

- مصاحبه دکتر سروش صحت، پیشکسوت جراحی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، بهمن ماه 1399.

- مصاحبه مهندس علی معطریان، کارشناس بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، دی ماه 1399.

- گروه تدوین تاریخ دانشگاه