رفتن به محتوای اصلی
x

اولین مکان رسمی نگهداری و رسیدگی به بیماران روانی در اصفهان تیمارستان کاوه (محل فعلی ترمینال کاوه) بود که توسط بهداری وقت احداث شد و پس از مدتی از تیمارستان به بیمارستان روانی تغییر نام داد. این بیمارستان 3 هزار متری با 180 تخت و سه پزشک به همراه یک نفر کارشناس فنی و یک نفر بهیار اداره می شد. در واقع این بیمارستان در کنار کاروانسرایی قدیمی احداث شده بود که افراد مبتلا به بیماری‌های مسری پوستی مثل گال، جذام و غیره در آن نگهداری می‌شدند. حضور این بیماران در این مرکز همچنان با اعتراض‌های مردمی همراه بود، اما در سال 1358 به علت بارش بارانی شدید تعدادی از سقف‌های بیمارستان کاوه فرو ریخت. در آن زمان مرکز روانپزشکی شهید مدرس که مورد دعوای وزارت کار و اداره بهزیستی و بهداری بود توسط سازمان بهداری تصرف شد و برای نگهداری از بیماران مزمن آماده شد. به سبب تخریب سقف‌های بیمارستان کاوه، ناچارا بیماران را به این محل انتقال دادند و این مرکز به نگهداری بیماران مزمن تبدیل شد؛ بیمارستان کاوه نیز تخریب شد و شهرداری آن را به پایانه اتوبوسرانی تبدیل کرد. همزمان با فعالیت بیمارستان روانی کاوه، آسایشگاهی خصوصی با 113متر زیربنا در محله فرح‌آباد توسط دکتر حسن چهرازی و دکتر ابوالفضل درچه ‌زاده تاسیس شد و به آسایشگاه چهرازی شهرت یافت. 
 با ورود دکتر جمشید بختیار از آمریکا به ایران، انقلابی در حوزه روانپزشکی اصفهان رخ داد. با تدابیر بهداری استان، دانشگاه اصفهان و حمایت‌های دکتر بختیار برای اولین بار، بیمارستان تخصصی روانپزشکی در اصفهان احداث شد. دکتر بختیار در سال ۱۳۵۷ گروه روان‌پزشکی را در دانشگاه اصفهان تأسیس کرد و پایه‌ گذار و نخستین مدیر گروه آن بود. تا این تاریخ روان‌پزشکی زیرمجموعه گروه داخلی بود و به آن «گروه روانی!» می‌گفتند. او در سال ۱۳۵۷ بخش  روان‌پزشکی را در بیمارستان خورشید بنا نهاد که این بخش مختلط در سال ۱۳۶۰ به دو بخش مجزای مردان و زنان در دو طبقه مجزا تغییر یافت. تا آن تاریخ حتی در دانشگاه‌های تهران هم بخش روان‌پزشکی در بیمارستان عمومی وجود نداشت. استادان سایر بخش‌ها به خصوص نورولوژی مرتباً شکایت می‌کردند که «این‌جا بیمارستان است یا تیمارستان؟»، «دکتر بختیار می‌خواهد بیمارستان خورشید را که سنتر قلب و کلیه و داخلی استان است تبدیل به دیوانه‌خانه کند، ما نمی‌گذاریم مگر از روی نعش ما رد شود!» دکتر بختیار هرروز صبح ساعت هفت و نیم در بخش حاضر می‌شد و به بنا، نجار و … ایده می‌داد که چگونه بخش را خلق کنند. همزمان با این همه فعالیت، دکتر بختیار بیمارستا‌ن مدرس را در جاده اصفهان به نجف‌آباد پایه‌گذاری کرد.
در دوره پزشکی عمومی در دانشگاه اصفهان، استاژرها در سال ششم پزشکی دوره یک‌ ماهه تئوری روان‌پزشکی داشتند و یک روز از این دوره را به تماشای تیمارستان (دیوانه‌خانه) «کاوه» واقع در محل فعلی ترمینال کاوه می‌رفتند. طبیعی است که دانشگاه به دلیل نبودن گروه دستیار روان‌پزشکی نداشت. فارغ‌التحصیلان هم با دیدی بد و منفی نسبت به روان‌پزشکی وارد بازار کار می‌شدند و روان‌پزشکی را دیوانه‌شناسی می‌دانستند. دکتر بختیار به عنوان یک پیشگام، ابتدا شروع به جذب نیروهای علمی کرد؛ دکتر منوچهر صدری روان‌پزشک از ایالات متحده، دکتر عبدالحسین انتظاری روان‌شناس بالینی از ایالات متحده، دکتر منعم روانکاو از سویس، دکتر دادگستر روان‌شناس از ایالات متحده، دکتر مهدی جواهری روان‌پزشک از فرانسه و دکتر محمدتقی بهین روان‌پزشک، به عنوان اعضای هیأت علمی. و سپس پذیرش دستیار روان‌پزشکی؛ در آن زمان دانشگاه‌ها مستقل بودند و هر دانشگاه خودش از طریق مصاحبه یا امتحان دستیار می‌گرفت. لذا دکتر بختیار با استفاده از همین قانون هفت نفر دستیار گرفت که در حقیقت نسل اول روان‌پزشکان و دانش‌آموختگان مکتب اصفهان هستند که عبارت‌اند از: دکتر فریدون ضرغام، دکتر یعقوب سپهری، دکتر رضا امیری، دکتر مهدی رشتیان، شادروان دکتر بهرام احمدزاده، دکتر غلامحسین مبارکی و دکتر سید مهدی حسن‌زاده.
به نقل از دکتر سید مهدی حسن‌زاده "ما تا آخر دوره دستیاری، تنها رزیدنت‌های روان بودیم و رزیدنت سال پایین‌تر یا بالاتر نداشتیم. صبح‌ها در بیمارستان‌های خورشید و فارابی و درمانگاه‌های خورشید، وحید و مسعود (خیابان خیام) مشغول آموزش بودیم. کلاس تئوری استادان عصرها در بیمارستان خورشید بود. کلاس دکتر بختیار شب‌ها ساعت ده در مطب ایشان و هفته‌ای یک‌بار در منزل رزیدنت‌ها بود. ما ۱۳ کتاب تکست (textbook) داشتیم و کتاب اصلی ما «Kolb Modern Clinical Psychiatry Saunders) بود که تأکید آن بر مباحث داینامیک قرار داشت. 
دکتر بختیار انسانی بزرگ، وطن‌پرست و عاشق بود. جملاتی تاریخی و معروف داشت؛ مثلاً می‌گفت «زندگی سه کلمه بیشتر نیست؛ images،اmemories،ا feelings.»  یا وقتی می‌خواست به مراجعی که احساس حقارت دارد فیدبک بدهد می‌گفت «خوبی‌های درون خودت را ببین.» او هر روز ساعت هفت و نیم صبح ایستاده در بخش راند را شروع می‌کرد. در راند روان‌شناسان، پرستاران، دانشجویان، رزیدنت‌های روان و رزیدنت‌های داخلی، اعصاب و پوست شرکت داشتند. او به دیدگاه کل‌نگر اعتقاد داشت و می‌گفت «هر بیمار قفلی است که با کلید خودش باز می‌شود و درمانگر کسی است که بهترین کلید را برای این قفل بسته بسازد. با یک کلید نمی‌شود همه قفل‌ها را باز کرد.» او یک وایت‌بورد و ماژیک‌های رنگی در کیفش داشت و در راند بخش از آن‌ها استفاده می‌کرد. در این کیف کتاب‌ها و ژورنال‌های روز را به همراه داشت. چون مادرش آمریکایی بود فارسی را به سختی صحبت می‌کرد و به زبان انگلیسی درس می‌داد."
دکنر بختیار بسیار دستیارانش را دوست داشت و آنان را هفت جوانمرد می‌نامید! او هم‌زمان در چند جبهه می‌جنگید؛ آموزش، درمان، تأسیس بیمارستان مدرن روان‌پزشکی فارابی، برقراری واحدهای روان‌پرستاری، روان‌شناسی و کاردرمانی، تأسیس بخش روان در بیمارستان عمومی خورشید در سال ۱۳۵۷ بیست سال پیش از تأسیس چنین بخشی در دانشگاه علوم پزشکی ایران، تأسیس درمانگاه‌های روان‌پزشکی خورشید، مسعود در خیابان خیام و وحید در خیابان وحید. هم‌زمان نیروهای تازه‌ کار روان‌شناسی و پرستاری را نیز شخصاً آموزش می‌داد. به‌تدریج تیمارستان کاوه تعطیل شد و بیمارانش به بیمارستان روان‌پزشکی فارابی و بیمارستان روان‌پزشکی مدرس، که هر دو دست‌پرورده خودش بود منتقل شدند و «کاوه» به تاریخ پیوست.


منابع:

-    مصاحبه دکتر سید مهدی حسن‌زاده، روانپزشک
-    دفتر مستند سازی تاریخ توسعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان