امروزه به مدد گسترش عمومی بهداشت، بعضی مسایل اصلا دیگر جزو معضلات و حتی مشكلات نیز محسوب نمی شوند. اما شاید هفتاد هشتاد سال پیش، موضوعی مثل كشتارگاه شهر و وضعیت قصاب ها جزو معضلات بهداشتی شهر محسوب می شد و آگاهان و دلسوزان جامعه بر آن بودند كه به وضعیت نابسامان بهداشتی آن ها سر و سامان دهند. در این میان همه نگاه ها و انتظارات به بلدیه (شهرداری) بر می گشت. این بلدیه بود كه باید كشتارگاه بهداشتی راه انداخته و قصاب ها را مانع می شد كه هر كجا و هر شكل كه خواستند گوسفند ذبح كرده، شهر را آلوده و گوشت كثیف به مردم نفروشند. در این مبحث ماجرای ساختن كشتارگاه جدید شهر و فضایی را كه در آن شهرداری اصفهان بالاخره ناچار شد، با صرف هزینه ای سنگین، كشتارگاه مدرن شهر را راه بیندازد به تصویر می كشد. استناد مطالب بر گرفته از روزنامه اخگر می باشد که در آن دوران چاپ می شد. در سال 1309 پزشك بهداری اصفهان، دكتراحتشام، ضمن بیان اقدامات خود در حفظ و ارتقای بهداشت شهر راجع به مسلخ شهر نوشت:
«در این شهر قبل از تصدی این جانب 5 مسلخ رسمی در داخل و خارج شهر دایر بود و تمام قصابها آزاد و مختار بودند در هر كجا اراده نمایند، مثل كاروان سراها و سرگذرها، گاو و گوسفند ذبح نمایند و مانع و رادعی نبود. صحیه معتقد بود این وضعیت وآزادی مطلق موجب ازدیاد كثافات و مضر به صحیه عمومی است. بدواً اقدام در محدود كردن مسلخها گردید كه تا مسلخ واحدی از طرف بلدیه تأسیس نشده موقتاً یكی در مشرق و دیگری در مغرب شهر معین گردید و قدغن شد سایر مسلخها بایر و متروك و در داخله شهر كسی حق كشتار ندارد و یك نفر طبیب متخصص در بیطاری جهت مسلخ پیشنهاد گردید و آقای دكتر سید اسماعیل خان نظامی معین شد و ضمناً نظام نامهای برای صنف قصاب تحت 9 ماده تدوین گردید». (ش 484، 7 دی 1309).
سال بعد روزنامه اخگر انتقادات شدیدی راجع به وضعیت مسلخ شهر در روزنامه خود منعكس كرد كه نشان دهنده وضعیت بد مسلخ شهر ازنظر آن روزنامه است. از سخنان روزنامه معلوم می شود كه در آن زمان یعنی سال 1310 شهر اصفهان سه كشتارگاه داشته كه وضعیت مناسبی نداشته اند هم چنین وسیله حمل و نقل گوشت نیز چندان خوشایند نبوده است. وی به وعده های شهر داری در این باره نیز اشاره دارد:
« دو سال است كه مبلغ نه هزار تومان دولت برای ساختمان یك باب مسلخ در شهر اصفهان اعتبار داده است و جای بسی شگفتی است كه این قدر رئیس و مرئوس كه آمده و رفتهاند تاكنون نخواستهاند این مبلغ را به كار انداخته و یك باب مسلخ آبرومند برای شهر عظیمیمثل اصفهان بنا نمایند. اصفهان امروز دارای سه مسلخ است كه فیمابین هر یك از آنها نیز راه زیادی فاصله است و یك نفر طبیب مسلخ ناچار است به این هر سه مسلخ، آن هم در یك یا دو ساعت فاصله سركشی نموده و گوسفندها را تحت معاینه در آورد. آیا انجام این مقصود صورت پذیر است؟ معاذ الله. مسلخ شهر در هر حال باید منحصر به فرد گردیده و از این صورت فلاكت و كثافت بار كنونی رهایی یابد. در مسلخهای امروزی كه عبارت از دو سه بنای محقرِ كثیفِ تنگ و كوچك است، همه روزه صدها گوسفند ذبح میشود و حال آن كه نه جوی آبیاز میان آنها جاری است و نه جای مخصوصی برای ریختن كثافات درون گوسفندها دارند.
گوسفندها را میكشند، پوستش را میكنند و همان طور شست و شو نداده و با حال كثافتبار روی گرده یك نفر شاگرد قصاب كه لنگ بسیار كثیفی را به پشت خود كشیده، میاندازند. یا چند لاشه آنها را بار یك الاغ كوچك، كه دارای كثیفترین پالانهاست، مینمایند و در بین راه گردوخاك خیابانها از یك طرف روی این لاشه مینشیند و از طرف دیگر یك قسمت دیگر از سر و دستهای حیوان مذبوح روی خاك و خاشاك خیابانها و كوچهها كشیده شده و تازه وقتی به در دكان قصابیمیرسد باید به قناره دكانی كشیده شود كه بوی عفونت و كثافت آن محلهای را درعذاب میگذارد. حالا ما میخواهیم سؤال كنیم، آیا با داشتن نه هزار تومان، چه چیز رؤسای سابق را وادار كرده است كه به اجرای این مقصود نپرداخته باشند؟ دلیلش معلوم است: بیحسی و بیحالی ایشان. بیاطلاعی و عدم عشق و حرارت آنها به كار. وگرنه ساختمان یك باب مسلخ و مجبور كردن قصابها به رعایت اصول صحی و حمل و نقل گوشت با وسایل صحیحتر، اگر قدری دقیق شوید هم چه اشكال بزرگی را نداشته و نخواهد داشت». (ش 632، 28 مرداد 1310).
در سال 1311 شهرداری اصفهان به قصاب ها هشدار داد كه گوشت فاسد شده نفروشند:
«نظر به این كه در مسلخ همه روزه بیش از حد لزوم كشتار گوشت میشود و گوشتهای مصرف نشده را برای روزهای بعد نگاهداری مینمایند و بعد به فروش میرسانند، و نگاهداری گوشت مخصوصاً گوشت بز و میش باعث تولید امراض میشود، از طرف اداره صحیه شرحی به حكومت نوشته شده و تقاضا شده است كه به اداره بلدیه دستور داده شود كه دكاكین قصابیرا تفتیش نمایند كه گوشتهای فاسد و مانده را به فروش نرسانند». (ش 806، 28 آذر 1311).
سال بعد، یعنی سال 1312 شهرداری ابتكاردیگری به خرج داد و برای حمل گوشت از كشتارگاه به قصابی ها گاری های مخصوصی معین كرد و از قصاب ها خواست گوشت را فقط با این گاری ها حمل كنند.
«از طرف اداره بلدیه برای حمل گوشت از مسلخ به مغازههای قصابی، مقرر شده است كه گوشت را با گاریهای مخصوص حمل نمایند كه نسبتاً از جذب كثافات عرض راه محفوظ باشد.» (ش 872، 6 شهریور 1312).
سال 1312 بالاخره پی گیری های روزنامه اخگر پاسخ داد و مسلخ جدید شهرداری افتتاح گردید و شهرداری قصابی های شهر را وادار كرد كه فقط در آنجا كشتار كنند:
«چون ساختمان مسلخ شهر، كه از چندی پیش مطابق دستور صحی و به طرز جدید از طرف مالیه در اراضی جنب رودخانه شروع شده بود، تمام گردیده، لذا قدغن شده كه در هیچ یك از مسالخ شهر كشتار نشود و كلیه كشتاری كه در شهر میشود منحصراً در مسلخ جدید به عمل آید و چند روز است كه در مسلخ نو كشتار میشود». ( ش 898، 29 آبان 1312).
مسلخ خوبی ساخته شده بود اما خود وضعیت بهداشتی قصابی ها زیاد خوشایند نبود. روزنامه اخگر یك جا در انتقاد ازوضعیت دكان های قصابی نوشت:
«قصابهای ما، با آن همه مواظبتی كه این روزها درحمل و نقل گوشت میشود، باز وقتی كه لاشههای گوسفند را به دكان خود داخل میسازند، آنها را در معرض هوای آزاد قرار میدهند ودر نتیجه گرد و غبار خیابانها بر روی لاشهها نشسته و مخصوصاً در فصل تابستان هزارها زنبور و مگس روی آنها مینشینند. كارد و ساطور قصابی صبح و شام با آب جوش شسته نمیشود و تخته قصابی را آقای قصابباشی یا صاحب دكان از مرحوم جدش به ارث برده است! در حالی كه اگر تمام جهات صحی در دكان قصابی رعایت شود تنها كثافت همین یك تخته برای آلوده كردن گوشت، كه قوت غالب مردم است، كافی میباشد».(ش 999، 26 آذر 1313).
معلوم نیست مسلخ قبلی كه در جنب رودخانه ساخته شده بود چرا و كی به كارش پایان داده شد. هر چه بود به سال 1314 كشتارگاه جدید شهر در آن سوی دروازه طوقچی ساخته شد. به یاد داشته باشیم كه این مسلخ مدرن چیزی غیر از مسلخ قبلی است كه در اطراف رودخانه ساخته شده بود. روزنامه نگار طی گزارشی مفصل مسلخ جدید شهر را به توصیف نشسته است. شاید پیرمردان قوم بدانند قدیمی در جنب رودخانه دقیا كجا بوده و این مسلخ جدید اطر اف در وازه طوقچی دقیقا كجا بوده و اكنون به جای آن چه ساخته شده است. گزارش روزنامه با نگاهی به گذشته و مسلخ های قدیمی شهر آغاز شده است.
«در سابق ایام اصفهان دارای سه چهار مسلخ در سه چهار ناحیه اصفهان بود. مسلخ سابق عبارت از یك محوطه بسیار كثیفی بود كه قصابها گوسفندها را در سر گودالهای پر ازخون و كثافت سر میبریدند. هر یك از این گودالها در اجاره یك یا چند نفر رعیت بود كه مقداری خاك و خاشاك در آنجا میریختند و چند روز خون گوسفند با كثافات درونی آنها روی این خاك ریخته میشد و سپس رعایا در همان جا تهیه كود كرده، آن را به خارج میبردند و دوباره به جای آن خاك میریختند.
بدون اغراق، اشخاص غیر معتاد به یكهزار ذرعی مسلخهای قدیم هرگز نمیتوانستند نزدیك شوند. چرا كه بوی گند و تعفن آنها تا متجاوز از یك هزار ذرع دورتر از آن جایگاه نمونه ادبار و بدبختی و فلاكت متصاعد بود و شامه عابرین مجاور آنها را زحمت میداد. در صورتی كه امروز قضیه كاملاً بر عكس است. شما وقتی از دروازه طوقچی پانصد قدمی دورتر شدید، در وسط قبرستان مخروبه و كثیف دیروزی طوقچی، بنای زیبا و با شكوهی را مشاهده میكنید كه اطراف آن خیابانكشی و درختكاری و سبز و مصفا و حتی گلكاری گردیده و به جای منظره وحشتخیز گذشته، منظره زیبا و روح فزایی را مشاهده میكنید.
از سردرب با شكوه عمارت كه داخل شدید روبروی شما بنای مسلخ و دست راست اتاقهای تجزیه خانه (لابراتوار) دكتر مسلخ و اعضای دفتری نمودار میگردد. وضعیت داخله این بنای مسقف بزرگ كه دارای طاق گنبدی و ستونهای عریض است، این طور است كه اولاً تمامی سطح آن از قطعات بزرگ سنگ تراش پوشیده و بندهای آن با آهك سیاه كشیده شده و در هر چند ذرع فاصله یك جوی كوچك و طولانی به عمق نیم ذرع با آهك ساروج ساخته شده. گوسفندها را در سر این جوی ذبح میكنند و خونی كه در این نهرها جاری میشود از مسلخ عبور، به حوضهایی كه در فضای پشت مسلخ با سنگ و ساروج ساخته شده میریزد و در آن جا جمع شده، همان روز از طرف زارعین به خارج حمل میشود.
پس از آن كه كشتار قصابها تمام شد و لاشههای آنها به وسیله كامیونهای مخصوص حمل گوشت خارج شد، فوراً به وسیله شیرهایی، كه متصل به منبع بزرگ آبی است، چند نفر ایستاده و سطلها را پر از آب مخلوط با دواهای ضد عفونی نموده، تمامی سطح مسلخ و جویهای آن را كاملاً شستشو میدهند» (ش 1047، 26 خرداد 1314).
منابع:
- دکتر عبدالمهدی رجایی، دکترای تاریخ دانشگاه اصفهان.
- گروه تدوین تاریخ دانشگاه علوم پزشکی اصفهان